💛The sunshine of my life💛
  • Reads 1,511
  • Votes 420
  • Parts 8
  • Reads 1,511
  • Votes 420
  • Parts 8
Complete, First published Feb 28, 2022
توی شهری که مردمش هیچ حسی به جز خشم و ناراحتی نداشتن فیلیکس تنها کسی بود که میخندید و بی دلیل خوشحال بود. اما بعد از ضربه سنگینی که بهش خورد دیگه هیچوقت اون فیلیکس سابق نشد ‌. چه میشه اگه اون پسر مونارنجی باعث بشه دوباره به خود اصلیش برگرده؟ 

" میدونی فیلیکس بعضی وقتا فرشته ها هم به کمک نیاز دارن ! "

کاپل : چانلیکس 💛🧡

ژانر : رومنس ، زندگی روزمره ، اسمات 

زمان آپ: هر روز
All Rights Reserved
Sign up to add 💛The sunshine of my life💛 to your library and receive updates
or
#695straykids
Content Guidelines
You may also like
TENSION🍷(vkook) by seta8603
35 parts Ongoing
تَنِش . ( از اسم فیک مشخصه ، کسانی که اعصابشو ندارن نخونن ⭕️) کیم وی،مرد به شدت پرنفوذی که ممکنه هرکاری ازش سر بزنه و همین دلیلی میشه که همسرش جئون جانگکوک ازش طلاق بگیره ، اونم با یه بچه .... چون قبل ازدواج کاملا سنتی و بدون شناختشون هیچ ایده ای راجب اخلاق و شغل همسرش نداشت و بعد ازدواج که متوجه این موضوع میشه نمیتونه کنار بیاد . اما تهیونگ نمیزاره جانگکوک بچشو ببینه مگر اینکه هربار .... ******* "میخوام بیام بچم رو ببینم ، بومیگیرم سیگارتو خاموش کن" دست زیر گلوم گذاشت "تو که قرار نیست دیگه ببینیش ! نگران نباش" مسخ شدم " یعنی چی ؟!" گلومو کمی فشار داد " یعنی دیگه به پامم بیوفتی ؛ نمیزارم دستت به دخترم برسه" خواستم چیزی بگم که ولم کردو پشت چشم های بهت زدم اتاقو ترک کرد . *** روند اپ : نامنظم ⭕️ فیک حول محور سال ۱۹۹۹_۲۰۰۲ میلادی میچرخه. Happy end ❗️ Gener: omegavers ، emotional ،romance ،Angst، drama Couple: vkook ،....... Setayesh* ❗️این اولین تجربه داستان نویسیمه و قطعا مشکلاتی داره‌ ولی ممنون که انتخوابش کردی
Your Love (Completed) by KimSKZOT8
15 parts Complete
➹Your Love ִֶָ کامل شده Couple: HyunLix , ChanHo Genre:Romance,Drama, Psychological، Smut پسر خوشتیپِ مو بلند که از جلوشون عبور کرد، ربکا به حالت نمایشی اشک‌های فرضیش رو پاک کرد. «امیلیا من کسی رو ندارم که این‌جوری عاشقم باشه و آخرم تنهایی میمیرم.» امیلیا نگاهی به پسری که داشت ازشون دور میشد انداخت. با صدای آرومی گفت: «با وجود اون اتفاقات، هنوز هم میاد بهش سر میزنه و کنارشه؛ با این‌که اون پسر متوجه نمی‌شه! عشقش رو تحسین می‌کنم.» امیلیا گفت: «خیلی دوست دارم داستان عشقشون رو بدونم.» _ چان بغضی که از سرِ صبح سراغش اومده بود رو پایین داد. «روتو ازم می‌گیری؟ نکن دورت بگردم من بدونِ دیدن صورت ماهت نمی‌تونم نفس بکشم.» مینهو پتو رو کنار زد و روی کاناپه نشست. «دیگه‌ نه چان، تو خیلی وقته دلیل نفس کشیدنت عوض شده!» چان متعجب پشت سر مینهو از جاش بلند شد و دنبالش رفت. «منظورت... منظورت چیه عزیزم؟» چان لحظه‌ای ترسید و نگران شد چون تقریبا هیچ چیزی از شب‌های گذشته یادش نبود، نکنه زیاده روی کرده و مینهو اونو با کسی دیده بود؟
𝗘𝘀𝗰𝗮𝗽𝗲 𝘁𝗼 𝘁𝗵𝗲 𝗮𝗿𝗺𝘀 𝗼𝗳 𝘁𝗵𝗲 𝗲𝗻𝗲𝗺𝘆 | 𝗛𝘆𝘂𝗻𝗹𝘂𝘅 by Diacovlv
16 parts Ongoing
کاپل : هیونلیکس،مینسونگ ژانر : امگاورص،اسمات،رمنس،هپی اند،دارک،درام روز اپ : نا معلوم ┅┅┅┅┅┅┅༻❁༺┅┅┅┅┅┅┅ ‌‌ هوانگ هیونجین،تتای 28 ساله و امپراطور سلطنت هوانگ توی قرن 23! همسرش و امگاش لی فیلیکس که مجبور میشه برای نجات جون مادرش که یکی از خدمه های کاخ هوانگ بود تن به ازدواج با هوانگ هیونجین بده! ولی فقط خانوادش و به خصوص فلیکس چهره‌ی اصلی هیونجین که اونو زیر یه نقاب پر محبت برای مردم مخفی کرده بود،میشناختن؛ کسی چه میدونست امگا با چه چیزهایی دست ‌و پنجه نرم میکنه!؟ هوانگ هیونجین واقعا چه هیولایی بود؟ ‍‌‌***** مینهو برادر کوچکتر هیونجین و الفای پسر خالش بود،هردو برادر دقیقا این هم بودن،تخت،یه امگا،خلاف و چهره‌ی قلابیشون بین مردم! جیسونگ امگای مینهو بود که میفهمه از مینهو حاملست،مینهو دوست دختر داره هنوزم بعد دوسال ازدواج با جیسونگ،فقط به چشم پسر خالش میدیدش و نمیتونست عاشقش بشه،اما این بچه چیزیو عوض میکنه؟ این دو برادر آخرش چه داستانی رو با امگاهاشون رقم میزنن؟! نکته: من گفتم امپراطوری ولی کشور ها طبق قوانین همین زمان اداره میشن و رئیس جمهور هست و اونا جزو خانواده های قدرتمند کره هستن!
You may also like
Slide 1 of 9
TENSION🍷(vkook) cover
MY LUNA /LA MIA LUNA cover
Dance With Me •hyunlix • cover
Your Love (Completed) cover
fan boy cover
Your eyes tell || VK || Completed cover
༒•𝑭𝒐𝒓𝒃𝒆𝒅𝒆𝒏 𝒍𝒐𝒗𝒆•༒ cover
شیطان و شاهزاده cover
𝗘𝘀𝗰𝗮𝗽𝗲 𝘁𝗼 𝘁𝗵𝗲 𝗮𝗿𝗺𝘀 𝗼𝗳 𝘁𝗵𝗲 𝗲𝗻𝗲𝗺𝘆 | 𝗛𝘆𝘂𝗻𝗹𝘂𝘅 cover

TENSION🍷(vkook)

35 parts Ongoing

تَنِش . ( از اسم فیک مشخصه ، کسانی که اعصابشو ندارن نخونن ⭕️) کیم وی،مرد به شدت پرنفوذی که ممکنه هرکاری ازش سر بزنه و همین دلیلی میشه که همسرش جئون جانگکوک ازش طلاق بگیره ، اونم با یه بچه .... چون قبل ازدواج کاملا سنتی و بدون شناختشون هیچ ایده ای راجب اخلاق و شغل همسرش نداشت و بعد ازدواج که متوجه این موضوع میشه نمیتونه کنار بیاد . اما تهیونگ نمیزاره جانگکوک بچشو ببینه مگر اینکه هربار .... ******* "میخوام بیام بچم رو ببینم ، بومیگیرم سیگارتو خاموش کن" دست زیر گلوم گذاشت "تو که قرار نیست دیگه ببینیش ! نگران نباش" مسخ شدم " یعنی چی ؟!" گلومو کمی فشار داد " یعنی دیگه به پامم بیوفتی ؛ نمیزارم دستت به دخترم برسه" خواستم چیزی بگم که ولم کردو پشت چشم های بهت زدم اتاقو ترک کرد . *** روند اپ : نامنظم ⭕️ فیک حول محور سال ۱۹۹۹_۲۰۰۲ میلادی میچرخه. Happy end ❗️ Gener: omegavers ، emotional ،romance ،Angst، drama Couple: vkook ،....... Setayesh* ❗️این اولین تجربه داستان نویسیمه و قطعا مشکلاتی داره‌ ولی ممنون که انتخوابش کردی