𝗚𝗼𝗹𝗱𝗲𝗻 𝗟𝗼𝘃𝗲🥃
  • Reads 12
  • Votes 4
  • Parts 1
  • Reads 12
  • Votes 4
  • Parts 1
Ongoing, First published Mar 04, 2022
" عشق طلایی " 
.
.
.
...
.
.
.
اوپا ؟!

مستر تار مزاحم موی دخترکش رو از صورتش کنار زد و نگاهشو به صورت رو به روش داد و جواب داد : هووم !
...
اما جوابی که گرفت که هیچوقت از دختر بچه ای که با یاد داشت   خیلی معصوم و خجالتی بود هرگز انتظار شنیدنش رو نداشت تکرار می کنم ! هرگز !

اما بی اهمیت به خواسته ی قلبیش که بابت شنیدن این حرف به تپش گرفته بود و هیجانی بیش از خوشنودی درونشو فرا گرفته بود با انگشت شصتش گونه دخترک تو بغلش رو نوازش کرد و گفت : 
نه بیبی گرل همچین چیزی قرار نیست اتفاق بیفته باشه عزیزم ؟!
راستش از حرفی که خودش زد خیلی مطمئن نبود چون میدونست نمی تونه این عروسک تو بغلش که داره به طرز اغواگرانه ای غلتک میخوره دست برداره و بد تر از همه به فردی دیگری تعلق بگیره
اون یه حسی بیشتر یه احساس پدر و دختری به این فرشته تو بغلش داشت اما میدونست درست نیست و مانع های زیادی جلوی راهش با در کنار اون موندن داره اما فعلا ، فعلا نمی تونست بیخیال این خودخواهیش بشه 
...
دخترکی که از بچگی به دست کسی که 15 سال از خودش بزرگ تره بزرگ شده کسی که یه حامیه ی خوب کسی که برادری خوب کسی که می تونه حتی لقب یه پدر نمونه بهش تعلق بگیره بزرگ شده اما کسی از احساسات خودش خبر نداره که داره ؟؟؟ شاید این حس پدر و دختری به عشق تبدیل شد کسی چی میدونه ؟؟؟
All Rights Reserved
Table of contents
Sign up to add 𝗚𝗼𝗹𝗱𝗲𝗻 𝗟𝗼𝘃𝗲🥃 to your library and receive updates
or
Content Guidelines
You may also like
Coshay / نامیرا by rominaromina396
96 parts Ongoing
فصل 1 احساس تنهایی خیلی خوبه ولی نه وقتی ۱۶ سال طول بکشه بلاخره یه جایی کم میاری ، کنجکاوی قلقلکت میده و دلو میزنی ب دریا و ...فرار میکنی ... ولی همیشه قرار نیست نتیجه ی یک اشتباه بد باشه شاید بشه شروع ی زندگی دوست‌داشتنی و پر ماجرا و شاید عجیب .... بخشی از داستان : پس من چی ؟ پسر کوچیک تر ب صورت مثل برف شوگا نگاه کرد هول شد .." .آلفا ! شوگا بیحرف همون دست جیمین رو سمت لباش برد و خورد . انگشتای عسلی جیمینم همراهش وارد دهنش شد و موج الکتریسیته ای وارد بدن امگا کرد. جیمین مسخ شده به چشمایی ک اگه اشتباه نمی‌کرد برق شیطنت از توش پیدا بود خیره شد.... کوک مثل بچه ها اعتراض کرد " هئونگگگگگ اون مال من بود ‌..من هنوز گشنمه ..!!! تهیونگ ک سیر شده بود به دیوار پشت سرش تکیه دادو دستی ب شکمش کشید ... " آخيش... چه خوب که من سیر شدم ! " کوک با غیض نیم خیز شد " میام میزنمتا ... تهیونگ با تخسی نگاهش کرد " جرئت داری بیا... فصل اول تمام شده😍🖖🏻 . . . فصل دوم در همین صفحه گذاشته میشه 😈🙈 داستان یه خانوادست ....اما ...آیا یه خانواده عادی ؟ ... . . . +میتونی تصور کنی از پدرت دو سال کوچیک تر باشی ؟! _ مطمئنی پدرته ؟! + اره ..... _ پس دیوونه شدی .. + نمیدونم ....شاید ... . . . زندگی مخفیانه یه خانواده ....و داستان های بینشون ... . . . هیجانی کمدی معمایی کاپل :
You may also like
Slide 1 of 10
𝙈𝙮 𝘾𝙤𝙢𝙢𝙖𝙣𝙙𝙚𝙧 •𝙑𝙠𝙤𝙤𝙠• cover
Sorry love cover
𝒇��𝒊𝒓𝒔𝒕 𝒎𝒆𝒆𝒕𝒊𝒏𝒈 cover
Coshay / نامیرا cover
monster alpha cover
𝑻𝒉𝒆 𝑾𝒆𝒂𝒑𝒐𝒏(𝑽𝒌𝒐𝒐𝒌) cover
/پایان یافته/KOOKV"MY DOCTOR"🍷🔞 cover
𝐇𝐀𝐈𝐑𝐎 cover
GANGSTER "VKOOK" پایان فصل اول cover
FATE | Vkook cover

𝙈𝙮 𝘾𝙤𝙢𝙢𝙖𝙣𝙙𝙚𝙧 •𝙑𝙠𝙤𝙤𝙠•

82 parts Ongoing

𝐍𝐚𝐦𝐞: 𝐌𝐘 𝐂𝐎𝐌𝐌𝐀𝐍𝐃𝐄𝐑🔞 «جونگ‌کوک، سربازی که دو ماه به پایان خدمتش مونده و فکر می‌کنه که می‌تونه به آسونی سربازیش رو تموم کنه؛ اما با انتقال فرمانده‌ی جدید به پادگانشون، تمام معادلاتش به‌هم می‌ریزه.» - اگه این‌قدر علاقه به مردن داری... می‌تونم زودتر از این تمرین‌های کشنده دخلت رو بیارم! جونگ‌کوک که گونه و چونه‌اش توی دست بزرگ فرمانده‌اش تحت فشار بود، ناله‌ی آرومی کرد و جوابش رو داد: - آه...فرمانده... این‌قدر دوست داری من رو با دست‌های خودت بکشی؟ تهیونگ نیشخندی زد و با ول‌کردن چونه‌اش؛ انگشت شستش رو سمت زخم ابروی سربازش برد و نوازشش کرد. - تو این مدت... جز کشتنت به چیز دیگه‌ای فکر نکردم! ⊹ کاپل⤟ویکوک ⊹ژانر⤟سربازی-رومنس-اسمات-اکشن-انگست