دونگ زی (فصل دوم)
  • Leituras 3,176
  • Votos 1,068
  • Capítulos 35
  • Leituras 3,176
  • Votos 1,068
  • Capítulos 35
Concluído, Primeira publicação em mar 08, 2022
_ سه هزار سال برای فراموشی کافی نبود؟
_ شبی، به زمهریر زمستان و بوران سرما، در چهل سالگیم خوابیدم اما صبح سه هزارسال بعد بیدار شدم. تو نبودی..
من بودم و ترسی غریب..
من بودم و تنهایی..
من بودم و انتظار و انتظار و انتظار...
اگه هزاران سال دیگه هم میخوابیدم، بازهم فراموشی تو ممکن نبود...

💔از من ممکن کردن، ناممکن ها رو نخواه‌‌🥀
Todos os Direitos Reservados
Inscreva-se para adicionar دونگ زی (فصل دوم) à sua biblioteca e receber atualizações
or
#64zhanyi
Diretrizes de Conteúdo
Talvez você também goste
𝐎𝐇!𝐌𝐲 𝐀𝐠𝐞𝐧𝐭, de ukiyostory
12 capítulos Concluído
─نام فیکشن: ࿐࿔⚡️Oh!My Agent⚡️࿐࿔ ─کاپل: ییـــژان ─ژانر: انگست، کمدی، رومنس ─نویسنده: Taes_gal ─مترجم: Avy 🌿🍓 ─وضعیت: FULL ─ژان پرسید "واقعا عاشقمی؟ شده واسه یک بار هم قلبت رو لرزونده باشم؟حتی چند ثانیه؟" و قطره اشکی روی گونه‌ی برجسته اس به پایین غلتید. ییبو با لحن سرد و محکمـی جواب داد"نه!" "تظاهر به عشـقت فقط جزئی از مأموریتت بود؟منم تو زندگیت فقط یه بخش از انجام مأموریتت بودم؟" "آره" و این جواب ییبو برای شکستن قلب ژان کافی بود. ➖وانگ ییبو مأمور ویژه ی نیروی پلیس که اغلب اوقات به عنوان پلیس مخفـی مأموریت هاش رو به انجام می رسونه. آیا عشـقش به شیائو ژان واقعا بخشـی از مـأموریتـش بوده؟ اصلا هیچ احساسی به ژان داشت؟ شیائو ژان یه پسـر لوسی که تو پر قو بزرگ شده و بخاطر عشـق ییبو تبدیل به یه آدم دیگه شده میتونـه این حقـیقت رو بپذیره؟آیا ژان از عشقی که به ییبو داره دست میکشه؟➖ مرد با نگاه ترسناک و پوزخند شرورانه ای روی صورتـش گفت"اگه میخوای نجاتـش بدی،جون خودتـو فدا کن" ➥All rights reserved to the original author and we are just translator of this work and permission to translating has already got.
15 minutes extra time : پانزده دقیقه وقت اضافه, de Supernatural313
12 capítulos Em andamento
📌وضعیت: پایان یافته.⌛🖤 L⚽VE : +درسته که ما پایان قشنگی نداشتیم؛ اما داستان قشنگی داشتیم... و همین برای فراموش نکردنت کافیه... نمیدونم کجایی، چیکار می‌کنی، حالت چه طوره... ولی دوست دارم همیشه برات بهترین باشه.... یادته ما باهم چه قدر برای رویاهامون تلاش می‌کردیم؟ یادته چه قدر راجع به زندگی گپ می‌زدیم؟ حالا سرنوشت اینطوری رقم خورد که از هم جدا باشیم، امیدوارم به رویاهات و آرزو هات برسی:) تولدت مبارک...|۵اوت۲۰۱۹ #S_M_H : خطا... صدای سوت داور و نگاه آلوده به اخم بازیکن ها به سمت شماره هفت، بازیکن خط دفاع وانگ ییبو : ییبو هیچ معلومه چند وقته چت شده؟ رفیق چهارساله‌اش با نگرانی و درحالی که دست بر شانه او گذاشته بود و پرسید نگاه ییبو اما به اطراف! گویا زمین به دور سرش می‌چرخید و همه چیز را به محوی می‌رفت همه چیز به جز مربی جدید! او را چه شده بود جز عشق؟ عشقی که با گذشت چهار سال هنوز در کنج قفسه‌ی سینه‌اش می‌تپید، عشقی که هیچ‌گاه جسارت بیان‌اش را پیدا نکرد آخر او همیشه خط دفاع بازی می‌کرد نه حمله! از دور عاشق شد و پیش از آنکه جسارتی در دل بکارد عشق‌اش را در ازدحام شهر گم کرده بود؛ او از آن جا رفته بود، رفته بود و اما حالا...او اینجا بود! اینقدر نزدیک... ⚽ چند شات همراه من بشوش همراه عشقی درمیان زمین چمن فوتبال
Talvez você também goste
Slide 1 of 10
𝐂𝐮𝐫𝐬𝐞𝐝 | 𝐊𝐎𝐎𝐊𝐕 cover
𝐎𝐇!𝐌𝐲 𝐀𝐠𝐞𝐧𝐭 cover
vicious cover
My doctors cover
Wonderwall cover
Sweet Sense | حِسِ شیرین cover
T.R.N.T.D"CB"(تمام شده) cover
听候发落; As You Wish cover
15 minutes extra time : پانزده دقیقه وقت اضافه cover
SeKai "OneShot" cover

𝐂𝐮𝐫𝐬𝐞𝐝 | 𝐊𝐎𝐎𝐊𝐕

26 capítulos Concluído

[ کامل شده] + اسمت چیه؟ _ لوسیفر + مثل شیطان؟ پسر کوچولو در حالی که با چشم های گرد براقش به مرد خیره بود زمزمه کرد... _ دقیقا مرد نیشخندی زد و مثل پسر کوچولو آروم زمزمه کرد... + اسم من جونگ کوکه ولی من کوکی رو ترجیح میدم _ چه مخفف احمقانه ای! + احمقانه یعنی چی؟ پسر کوچولو با چشم هایی که کنجکاوی رو منعکس میکردند پرسید _ از مامانت بپرس مرد بی حوصله گفت و از کنار پسر بچه رد شد + ولی من خانواده ای ندارم پسر کوچولو با صدایی لرزون گفت! ژانر : فانتزی، سوپرنچرال، رومنس، اسمات، انگست کاپل اصلی : کوکوی کاپل های فرعی : یونمین / نامجین حتی اگه کوکوی دوست نداری بدون قراره از این خوشت بیاد :) (دیالوگ چپتر اول از سریال لوسیفر الهام گرفته شده و باقی فیک هیچ ربطی به اون سریال نداره پس کتاب رو از روی جلدش قضاوت نکنید)