/Sunflower/
  • Membaca 1,596
  • Suara 324
  • Bagian 5
  • Membaca 1,596
  • Suara 324
  • Bagian 5
Lengkap, Awal publikasi Mar 11, 2022
کاپل: کوکمین

ژانر: فلاف، انگست، رومنس

_بخشی از متن:

" وقتی برگشتم، ارباب هم خونه بود. صدام کرد. مثل همیشه بهم گفت: گل آفتابگردونم.
همیشه وقتی اینطوری صدام میزد، بعدش همه چیز قشنگ میشد. انگار توی دشت آفتابگردون بودم و خورشید می‌درخشید.

ولی اینبار فرق داشت.

اینبار یه چیزی بهم گفت که همه ی اون گل‌های آفتابگردون پژمرده شدن. مثل لبخند من."
Seluruh Hak Cipta Dilindungi Undang-Undang
Daftar untuk menambahkan /Sunflower/ ke perpustakaan Anda dan menerima pembaruan
atau
#46shortstory
Panduan Muatan
anda mungkin juga menyukai
𝒖𝒏𝒌𝒏𝒐𝒘𝒏 oleh im_roro_
33 Bagian Lengkap
𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞=𝐤𝐨𝐨𝐤𝐦𝐢𝐧/𝐧𝐚𝐦𝐣𝐢𝐧 𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞=𝐚𝐧𝐠𝐬𝐭/𝐑𝐨𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞/𝐬𝐦𝐮𝐭/𝐡𝐚𝐩𝐩𝐲𝐞𝐧𝐝 𝐍𝐚𝐦𝐞= 𝐮𝐧𝐤𝐧𝐨𝐰𝐧 𝐖𝐫𝐢𝐭𝐭𝐞𝐧 𝐛𝐲=𝐫𝐨𝐫𝐨🧁 𝐒𝐮𝐦𝐦𝐚𝐫𝐲... "همش تقصیر من بود...من نباید مادرم و مجبور میکردم از اون خونه فرار کنیم...همش بخاطر وجود من بود...سعی کردم...سعی کردم اون خاطرات و فراموش کنم...تا مدت ها نه راجبش حرف میزدم و نه حتی بهش فکر میکردم چون... تحمل نداشتم، اگه به فکر کردن راجبش ادامه میدادم...مثل پدرم میشدم،من نمیخواستم کسی رو بکشم..‌‌. من میخواستم ادم خوبی باشم جونگکوک...میفهمی؟...تو منو میفهمی دیگه؟...مگه نه؟" سعی کرد اشک هاشو پس بزنه و نگاه مطمئنش و به چشم های جیمین بدوزه... "به من گوش بده جیمین...فقط من" مردک های لرزون جیمین هرجایی رو نگاه میکردن به جز چشم های عاشق و مطمئنی که بهش دوخته شده بود...اما جونگکوک محکم تر نگهش داشت تا جایی که بالاخره تسلیم شد و تو کهکشان چشم های جونگکوک غرق شد... "منو ببین...به حرفام گوش بده...باشه؟...تو هیج تقصیری نداشتی...هیچ وقت...تو همه چیز منی...تو زندگی منی...میفهمی؟...منو میبینی؟...هیچ وقت وجود خودتو نادیده نگیر‌...چون تو عزیز دل کسی هستی که...حاضر هر کاری برات بکنه..."
Damon/رام کردن oleh Lomara_926
18 Bagian Sedang dalam proses
رمانِ: DAMON نویسنده: لومارا کیم‌تهیونگ٬بااون‌پوستِ‌گندُمی و لطیفش ..یجور زیباییِ دست‌نیافتنی داشت..استخونه‌گونهٔ‌ش برجسته بود..لب‌ های خوش‌فرم و قلوه‌ای داشت که همیشه یِ حالتِ نیمه‌لبخند روشون بود ٬ اما چیزی که تهیونگ رو از بقیه خاص‌تر‌ نشون میداد ٬ چشم‌هاش‌بود...قهوه‌ایِ‌روشن مثلِ عَسلِ‌ناب ..بعضی وقتا وقتی نور بهشون میتابید یه هاله‌ی طلایی دورِ مردمک چشمش درست میشد ..مژه های بلند و مشکیش مثلِ‌سایه‌بونه ظریفی روی چشماش افتاده بود تهیونگ ی زیبایی دلنشین و گیرا داشت..ی‌جورایی انگار تابلو نقاشی زنده بود‌ ی اثره هنریِ بی‌نقص.. و جئون جونگکوک.. مردی که به گرگ سیاه میشناسنش.. مافیایی که بیرحم و کاریزماتیکه٬تنهاییِ عمیقی داره.. گذشته ی سختی داشته اونقدر سخت که میتونم بگم از همون بچگی برای تسکین درداش به یه قاتل تبدیل شد "نقطه‌ضعف؟!" ممکنه یِ‌نفر باشه ٬ کسی که قلبش‌رو‌لمس‌میکنه که باعث میشه چشم‌های اون مرده تنها بازشه.. کسی‌که با ی نگاهِ آرومش٬ همه‌ی‌ زخم‌هاش رو ساکت میکنه.. "آیا ممکنه کیم تهیونگ و جئون جونگکوک که از دو دنیای کاملاً متفاوتن.. یکی مثلِ نور ٬ ساده ٬ لطیف و بی‌خبر از تاریکی دنیا.. یکی مثلِ شب٬ پر از راز ٬پر از زخم ؛ پر از خشم و نفرت.." همدیگرو ملاقات کنن.. و بعد‌عاشق‌‌بشن؟
anda mungkin juga menyukai
Slide 1 of 10
Deadly human weapon
   cover
𝐌𝐲 𝐋𝐢𝐭𝐭𝐥𝐞 𝐋𝐨𝐯𝐞|✔︎ cover
𝒖𝒏𝒌𝒏𝒐𝒘𝒏 cover
Damon/رام کردن cover
"SPRING FAIRY" kookmin cover
❊𝐏𝐨𝐥𝐢𝐥𝐥𝐚❊ cover
بیگناه cover
"Abditory" cover
My babies |BDSM| cover
God|Vkookmin cover

Deadly human weapon

31 Bagian Sedang dalam proses

بخشی از فیک: امگای مذکر باردار بود! برای امگای بیست ساله ای که نه مارک شده، نه ازدواج کرده، نه حتی دوست پسر و پارتنر دارد، این یک رسوایی ویران کننده محسوب میشد، خلاصه: امگای جوان به قصد تحمل درد خیانتی که بهش شده برای مست کردن به بار میره و این مستی به درگیری با یک گروه گنگستر خطرناک، و بارداری ناخواسته و رشته اتفاقاتی که سرنوشتش رو به طور کامل تغییر میده ختم میشه... . نام فیک: سلاح کشتار انسانی . ژانر: جنایی/ درام/ عاشقانه/ امگاورس . کاپل: kookmin / namjin/supe