Wrong Direction
  • Reads 742
  • Votes 146
  • Parts 12
  • Reads 742
  • Votes 146
  • Parts 12
Complete, First published Mar 12, 2022
«ازم متنفر نبودن، اما دوستمم نداشتن. "خوش اومدن" همون نداشتن نفرته، فقط همین، نه بیشتر! همیشه دورم شلوغ بود اما هیچ‌وقت... وقتی که بهشون نیاز داشتم کنارم نبودن، حتی تو! دنیل دلقکه، دلقک هم مگه ناراحت می‌شه؟ می‌گی‌ نقش بازی می‌کنم، مگه خودت این کارو نمی‌کنی؟ مگه خودت... همونی نیست که کل سعیشو می‌کنی عاقل و خشک به نظر بیاد؟ من نقش بازی می‌کردم تا دوستم داشته باشن،‌ تا دوستم داشته باشی... چون هر دفعه توی نقشم نبودم، بیشتر پسم می‌زدی... فقط تو هم نه، همه!»

نیک، نویسنده‌ای منزوی‌ایه که سال‌هاست آثارش به اسم معشوقش دنیل به چاپ می‌رسن. دنیلی که انگار به چیزی‌ اهمیت نمی‌ده، حتی به تعهد‌ و به کارهایی کشیده شده که بودنش با نیک رو غیرممکن می‌کنن. 
رابطه‌ای که با عشق شروع شده الان به بن‌بست رسیده. با اینکه هر دو هنوز هم رو دوست دارن، اما احساساتشون با حس‌هایی آمیخته شده و کارهایی کردن که با هم بودنشون رو سخت می‌کنه و اون‌ها رو به راه‌هایی می‌کشونه که حتی زنده بودنشون رو هم به چالش می‌کشه.


این داستان رو دو روزه و بی‌پلات تموم کردم، اما بعد از نوشتن ایده‌ش توی ذهنم کامل شد و پارت‌های جداگانه ازش نوشتم و می‌خوام رمانش می‌کنم، برای همین ممکنه بعضی از قسمت‌ها یکم گنگ باشه. ولی خیلی خوشحال می‌شم اگر ب
All Rights Reserved
Sign up to add Wrong Direction to your library and receive updates
or
#6داستان‌کوتاه
Content Guidelines
You may also like
Ọkara efu | ( آکانه) | VKOOK by thshsam
32 parts Ongoing
couple:vkook,namjin,secret genre:Omegaverse،action,mafia یه کلمه در زبان ایگبو هست به نام«Ọkara efu» یعنی کسی ک تورو کامل میکنه، وقتی که نباشه نصفه و نیمه میشی و زندگیت بی معنیه کیم تهیونگ انیگمای قدرتمندی که بر سه کشور ژاپن ،کره و روسیه حکمرانی میکرد سر یک لج و لجبازی جونگ کوک الفای خون خالصو مارک میکنه البته شاید فقط یک لج و لج بازی ساده درمیون نبود تهیونگ قدمی به عقب برمی‌دارد، انگار که تازه هوا برایش سنگین شده. چشمان نقره‌ای‌اش روی گوشی توی دست جونگ کوک ثابت می‌ماند، پیام هنوز روی صفحه روشن است: "محل اختفاشو پیدا کردم. امشب کارشو تموم می‌کنیم." نفسش را بیرون می‌دهد، اما این‌بار نه از آرامش، بلکه از خنجری که توی قلبش فرو رفته. نگاهش را بالا می‌آورد و به کوک خیره می‌شود. "پس این بودی تو؟ شکارچی؟" جونگ کوک هیچ‌چیز نمی‌گوید. نمی‌تواند. فقط دهانش باز و بسته می‌شود، انگار که دنبال کلمه‌ای برای نجات خودش باشد. تهیونگ پوزخند می‌زند. "لعنتی... می‌دونی خنده‌دار چیه؟ یه جایی تو این بازی لعنتی، واقعا فکر کردم شاید... شاید واقعیه." صدایش آرام است، ولی توی هر کلمه‌اش یک دنیا شکسته‌شدن موج می‌زند. جونگ کوک یک قدم جلو می‌آید. "اجازه بده توضیح بدم، این اون چیزی نیست که فکر می‌کنی."
You may also like
Slide 1 of 10
⚔️🔞 2 MY LITTLE ANGEL🔞⚔️ cover
_FOREVER? +FOREVER cover
جيتني مثل الشروق اللي محى عتم الليالي cover
Mad wolf | kookv cover
🚷 MY RED BALLERINA🚷 cover
عشق پنهان cover
Ọkara efu | ( آکانه) | VKOOK cover
𝐼𝐶𝐸 𝐿𝑂𝑉𝐸 cover
𝑴𝒚 𝒘𝒆𝒓𝒆𝒘𝒐𝒍𝒇 𝒅𝒂𝒅𝒅𝒊𝒆𝒔🐺🪽 cover
Roses And Mandala cover

⚔️🔞 2 MY LITTLE ANGEL🔞⚔️

71 parts Ongoing

اینجا ادامه جلد اول رمان فرشته کوچولوی من پارت گذاری می شه جلد دوم نیست🍷