Crush and Soulmate or Husband? (Namjin)
  • Reads 1,082
  • Votes 135
  • Parts 2
  • Reads 1,082
  • Votes 135
  • Parts 2
Ongoing, First published Mar 23, 2022
کیم نامجون توی خیابون تاریک و خالی می‌چرخید و حالش خوب نبود! اصلا نبود!! اون تازه از یه بحث طولانی با منیجرش که مدام بهش امر و نهی می‌کرد خلاص شده بود و به شدت دلش میخواست چیزی پیدا کنه تا بهش مشت بزنه! و خب به عنوان کیسه بوکس چی بهتر از سه تا آلفای عوضی که با هم ریخته بودن سر یه امگای بی پناه و قصد داشتن همونجا تو کوچه کارشو بسازن؟ با حس کردن بوی خاصی زیر دماغش اوضاع پیچیده تر شد و کیم نامجون به معنای واقعی کلمه هار شد و زوزه کشید:
_شما مادرفاکرای لعنتی!!! به چه حقی به جفت من دست میزنین؟؟؟

~•~•~•~•~•~•~•~•~•~

پارک سئوکجین وقتی با عجله به خونش برمیگشت توسط یه مشت آلفای حشر زده و روانی احاطه شد، واقعا ترسیده بود و پاهاش مثل ژله می‌لرزیدن اما خیلی ناگهانی با پیچیدن رایحه ای زیر بینیش چشماش گرد شد و نگاه لرزونش رو به جفت آلفاش دوخت...
بعد از راحت شدن از دست اون آلفاها تصمیم گرفت بیشتر با جفتش آشنا شه و با خوش خیالی فکر می‌کرد از حالا به بعد زندگی شیرینی خواهد داشت.. ولی خب کی از آینده خبر داره؟ چه اتفاقاتی قراره برای این زوج جوون بیفته؟؟؟

ژانر: امگاورس، کمدی، اسمات، رمنس، انگست، مدرن

این چندشاتی در دو ورژن نامجین و ییژان تو همین اکانت اپ میشه!❤️
🏅1-#سوکجین
🏅32-#کمدی
🏅115-#نامجین
🏅48-#bl
🏅42-#comedy
🏅251-#na
All Rights Reserved
Sign up to add Crush and Soulmate or Husband? (Namjin) to your library and receive updates
or
#422btsfanfiction
Content Guidelines
You may also like
Love in nyc by camomile_13
23 parts Complete
خلاصه : تهیونگ امگایی که برای کارشناسی بورسیه دانشگاه هنر نیویورک رو می‌گیره و با هوسوک و رزیتا و جونگکوک همخونه میشه ... البته که زندگی در کنار جونگکوک براش بدون دغدغه نخواهد بود چون هردو دچار عشقی میشن که ازش فرارین .... بخشی از داستان : دیگه نمی‌تونست جلوی احساساتش رو بگیره! انگار تک تک سلول‌های وجودش، از بی‌رحمی اون فرشته‌ی شکلاتی به درد اومده بود. چشمای قرمز و اشک‌آلودش رو به موجودی که، هر پلک زدنش قلبش رو زیر و رو می‌کرد، دوخت. با دیدن چشمان اشکی تنها عشق زندگیش، حالش ویرون تر شد. دستای لرزونش رو به صورتش کشید تا شاید آروم بشه. با صدای گرفته و بمش گفت: -من نمی‌دونم تو از من، توی تصوراتت چه هیولایی ساختی شکلات؛ اما من بدون تو خوب بودم. بی‌قراریش بیشتر شد و فریاد کشید: -من بدون عشق تو بهتر از این ها بودم. تو منو عاشق خودت کردی و باید مسئولیتش رو قبول کنی...! ____________ کاپل اصلی :کوکوی کاپل های فرعی :هوسوک_رزیتا/نامجین داستان بیشتر محوره کوکوی میچرخه و برای کاپل دیگه ای این فیک رو شروع نکنید #kookv#کوکوی#bts
You may also like
Slide 1 of 10
🐺❄️𝓔𝓽𝓮𝓻𝓷𝓪𝓵 𝔀𝓲𝓷𝓽𝓮𝓻❄️🐺 cover
Love in nyc cover
Hand job | Vkook cover
فقط بهم بگو/Just Tell me cover
Dancing miracle  cover
7 RING - 𝐊𝐎𝐎𝐊𝐕 cover
Lovelorn  cover
Game Of Thrones | Vkook cover
𝐢𝐬𝐨𝐥𝐨𝐩𝐡𝐢𝐥𝐢𝐚 "𝐲𝐨𝐨𝐧𝐦𝐢𝐧&𝐯𝐤𝐨𝐨𝐤" cover
Good For You |Kookv| cover

🐺❄️𝓔𝓽𝓮𝓻𝓷𝓪𝓵 𝔀𝓲𝓷𝓽𝓮𝓻❄️🐺

19 parts Ongoing

"زمستان ابدی" اینجا یه دنیای جدید بود، دنیای سفیدی که برخلاف ظاهر سپید و سردش پر از گرمای خون بود، خون قرمز رنگی که برف های سفید رو رنگی می‌کرد بکهیون گرگی بود که از تمام این ها خسته شده بود و خودش رو توی تنهایی هاش غرق کرده بود و به دعا می‌پرداخت، چی میشه اگه یه روز مجبور بشه از منطقه امن خودش دور بشه و با گرگه دیگه ای بنام پارک چانیول ملاقات کنه؟ چانیولی که تماما برخلاف اون بود و فقط با یک نگاه عاشق اون گرگ سفید و زیبا شده بود... . قسمتی از داستان: _چرا به درگاهشون دعا میکنی؟هیچکس گوش نمیده، هیچکس نجواهای قشنگت رو نمیشنوه بکهیون _چون... _شش... چیزی نگو،چطوره به جای همه این ها امگای من بشی؟ . کاپل ها:چانبک❄️کایسو❄️هونهان ژانر: فانتزی❄️رمنس❄️امگاورس❄️اسمات❄️امپرگ