کیم نامجون توی خیابون تاریک و خالی میچرخید و حالش خوب نبود! اصلا نبود!! اون تازه از یه بحث طولانی با منیجرش که مدام بهش امر و نهی میکرد خلاص شده بود و به شدت دلش میخواست چیزی پیدا کنه تا بهش مشت بزنه! و خب به عنوان کیسه بوکس چی بهتر از سه تا آلفای عوضی که با هم ریخته بودن سر یه امگای بی پناه و قصد داشتن همونجا تو کوچه کارشو بسازن؟ با حس کردن بوی خاصی زیر دماغش اوضاع پیچیده تر شد و کیم نامجون به معنای واقعی کلمه هار شد و زوزه کشید: _شما مادرفاکرای لعنتی!!! به چه حقی به جفت من دست میزنین؟؟؟ ~•~•~•~•~•~•~•~•~•~ پارک سئوکجین وقتی با عجله به خونش برمیگشت توسط یه مشت آلفای حشر زده و روانی احاطه شد، واقعا ترسیده بود و پاهاش مثل ژله میلرزیدن اما خیلی ناگهانی با پیچیدن رایحه ای زیر بینیش چشماش گرد شد و نگاه لرزونش رو به جفت آلفاش دوخت... بعد از راحت شدن از دست اون آلفاها تصمیم گرفت بیشتر با جفتش آشنا شه و با خوش خیالی فکر میکرد از حالا به بعد زندگی شیرینی خواهد داشت.. ولی خب کی از آینده خبر داره؟ چه اتفاقاتی قراره برای این زوج جوون بیفته؟؟؟ ژانر: امگاورس، کمدی، اسمات، رمنس، انگست، مدرن این چندشاتی در دو ورژن نامجین و ییژان تو همین اکانت اپ میشه!❤️ 🏅1-#سوکجین 🏅32-#کمدی 🏅115-#نامجین 🏅48-#bl 🏅42-#comedy 🏅251-#naAll Rights Reserved