بخشی از داستان : وقتی شنا کردنش تموم شد از آب خارج شد و سرشو تکون داد....ولی چیزی که نظر منو جلب کرد همون پایین بود....میدونم همتون فکر میکنین من یه منحرفم که دارم دیدش میزنم....ولی محض رضای فاک اگه همچین مردی با تن خیس و باکسری که حالا به پایین تنش چسبیده جلوتون بود این لطفو در حق چشماتون نمیکردین؟ البته که نه! حتما مثل من اونقدر احمق نیستین که جلوی رقیب عشقیتون که از قضا خواهرتونه به پایینتنهی نامزدش خیره شین! ولی این دقیقا همون کار فاکیای بود که منِ فاکر کردم! ژانر: اسمات، روزمره کاپل: کوکوی #2 jungkook🌟 #4 کوکوی🌟All Rights Reserved