A bullet to confess💜
  • Reads 978
  • Votes 164
  • Parts 8
  • Reads 978
  • Votes 164
  • Parts 8
Ongoing, First published Apr 01, 2022
کوک:جیمیییییییییین نهههههههههههه
راه رفته رو برگشت و بالا سر پسری که حالا تیشرت سفیدش با خون تزیین شده بود زانو زد:
کوک:نه نه نه جیمین نه....... 
حواسی که کاملا متمرکز اخرین گانگستر شده بود با صدای داد اون کله خرگوشی و شنیدن اسم معشوقش به همراه یه نه ی بلند باعث شد که به سرعت نور سرشو به سمت دیگه بچرخونه چون محظ رضای خدا وقتی یکی یه اسم رو بلند و همراه یه نه داد میزنه قطعا اتفاقای خوبی نیوفتاده. 
با برگشتن سرش به سمت صدا، اون خرگوش حرافو زانو زده رو زمین کنار کسی دید که از قضا لباساش شبیه لباسای جیمینش بود. 
به محض درک اتفاقی که ممکنه افتاده باشه باتمام سرعت خودشو به اون بچه رسوند . با دیدن معشوقه ی زیباش که لباس سفیدش با رنگ قرمز خون رنگی شده بود حس کرد روحو از تنش جدا کردن. 
یونگی_من....... من دیر رسیدم. ببخشید جیمینم ببخشید..... 
جیمین_ن.... نه یونگی..... اینو نگو.... یونگی من باید...... یه چیزی رو بهت بگم.. 
یونگی_منم میخوام یه چیزی بهت بگم. با شماره ی 3 با هم میگیم. 1....2....3...دوست دارم
جیمین:عاشقتم
لب های خونی جیمین به اون لبخندی آراسته شد که چشماشو به دوتا حلال ماه خوشگل تبدیل میکرد و در یک لحظه انگار جهان چشماش خاموش شد. 
یونگی_جیمیییییییییین


کاپل:یونمین، کوکوی، نامجین
All Rights Reserved
Sign up to add A bullet to confess💜 to your library and receive updates
or
#120mafia
Content Guidelines
You may also like
☁︎𝑴𝒚 𝑾𝒉𝒊𝒕𝒆 𝑾𝒐𝒍𝒇☁︎ | 𝑪𝒐𝒎𝒑𝒍𝒆𝒕𝒆 | by TheLaughterFake
24 parts Complete
نام فیک :✨my white wolf✨ کاپل : ☕کوکوی☕ 🍩 ژانر 🍩 : 🐺امگاورس🐺 🍑ددی کینگ🍑🍥رمنس🍥 🍷اسمات🍷 🍼فلاف🍼 خلاصه :🍓 تهیونگ از اطاعت کردن خوشش نمیاد مخصوصا از زمانی که فهمید یه بتاعه سادس ، اما همه چیز با یک آرزو عوض میشه آرزویی که قرار بود در حد یه گلایه از کارما باشه ولی... 🍓 🍸جئون جونگ‌کوک آلفایی که ساعت های خودشو با کار کردن میگذرونه ، چی میشه اگه یه تار موی سفید اونو از دنیایی که یقین داشته میتونه تنهایی از پسش بربیاد بیرون بیاره؟ 🍸 🍨 « من... من یه جفت می خوام ، یه امگای زیبا و مطیع ، دلم ... یه خانواده می خواد »🍨 ✨🍑🍓🌈«بدن الفا به ارومی روش خزید و برای صدمین بار بی توجه به ناله های بتا توی بغلش زمزمه کرد . "دوباره بگو..." با صدای خش داری گفت و به پلک های خیس و گونه های سرخ تهیونگ زل زد ... بتا به سختی پاهاشو بالا نگه داشت و نفس لرزونشو با ناله ی کشیده ای بیرون داد . "د...ددی!" فاک ...فقط همون کلمه کافی بود تا الفا دوباره بخواد اون توله گرگ هورنیو خیسو به فاک بده ... "فاک بیبی ... همینه ... همیشه اینطوری ددیو صدا کن ... " به نرمی لاله ی گوش بتا رو لیسید و ضربه ی محکمی به پروستاتش زد . "چطور خودمو نگه داشتم تا به فاکت ندم کیم ... " "ددی...اههه..."» 🌈🍓🍑✨
You may also like
Slide 1 of 10
Let go of the past cover
Lips on your skin|Kookv cover
Single's Inferno  cover
Curse  [ VKOOK , KOOKV ] cover
.𝐒𝐭𝐫𝐚𝐰𝐛𝐞𝐫𝐫𝐲. cover
☁︎𝑴𝒚 𝑾𝒉𝒊𝒕𝒆 𝑾𝒐𝒍𝒇☁︎ | 𝑪𝒐𝒎𝒑𝒍𝒆𝒕𝒆 | cover
آیا می‌دانستید؟... cover
its my baby 🐺🍼 ( Kookv ) cover
دکترای منطق شناسی cover
الفای جذابم cover

Let go of the past

37 parts Ongoing

جیمین ،بتایی که همه تو مدرسه به خاطر فقر و گوشه گیریش ازش متنفرن؛چه اتفاقی میوفته که دو برادر الفا و جذاب مدرسه یهویی تصمیم میگیرن ازش مراقبت کنن و دیگه به کسی اجازه ی شکستن قلبش رو ندن. نامجون،پسر ی که تمام تلاش خودش رو برای نجات زندگی پسر عموش میکنه. جین سعی داره از گذشته اش فرار کنه اما چی میشه اگر هنوز یه نخ باریک اون رو به گذشته ی تلخ و اشتباهاتش وصل کنه؟ چی میشه اگر خانواده ی چهارنفره نامجین تبدیل بشه به یه خانواده ی پنج نفره؟ روزهای اپ:جمعه کاپل ها:نامجین ویکوکمین سوپ شروع:۱مرداد۱۴۰۳