~• Forced Cast | Kookmin, Vmin •~
  • Reads 1,510
  • Votes 230
  • Parts 8
  • Reads 1,510
  • Votes 230
  • Parts 8
Ongoing, First published Apr 07, 2022
″بازیگران اجباری″
By 🇯 🇪 🇴 🇳 🇯 🇪 🇫 🇫 
~~~~
‍ همه ی ما بازیگرایی هستیم که اینجا گیر افتادیم و به اجبار بازی میکنیم... 
و، فیلمنامه هامون توی بهشتی که ازش اومدیم جا موندن! 
بازیگرایی که هرکدوم نقش خودشون رو همراه هزاران نفر دارن و نمیدونن کی به اتمام میرسه اما...
توی این فیلم طولانی و خسته کننده، کسانی هستن که چندین نقش بازی میکنن و خسته تر میشن؛ از بازیگر بودن، از نقش بازی کردن
از فیلمی به نام ″زندگی″ ! 
در آخر این آدمای خسته، از بازیگر بودن انصراف میدن و با جمله کلیشه ای ″میخوام کارگردان فیلم خودم باشم″، خودشون رو توی این فیلم بی پایان میکُشن...

[ جیمین عزیزم
زیبایی که دیگر برای من نیستی
قشنگ ترین اتفاق زندگیم :) 
نمیدانم کِی و چطور این نامه را خواهی خواند
اما باید بدانی که من مجبور به این جدایی هستم
من...
″میخواهم کارگردان فیلم خودم باشم." ] 
~~~~
...مینی فیک...
ژانر: فانتزی، امگاورس، رومنس، انگست، درام، اسمات، امپرگ
کاپل: کوکمین، ویمین
زمان آپ: چهارشنبه ها
آپ شده در چنل تلگرام: ‌JKJMworld
میتونین این مینی فیک رو در چنل تلگرام بخونین و زودتر به آپ برسین :)
All Rights Reserved
Sign up to add ~• Forced Cast | Kookmin, Vmin •~ to your library and receive updates
or
#34غمگین
Content Guidelines
You may also like
✧HOME✧ by timi_vkook
42 parts Ongoing
وضعیت عمارت کیم افتضاح بود. همه جا سکوت کر کننده ای جیغ میکشید و تنها کسی که این وسط با آرامش دمنوشش رو مزه میکرد تهیونگ بود و این رفتار خونسردانه اش داشت تمام نورون های عصبی خانواده رو بیشتر و بیشتر تحریک میکرد.. انگار ک متوجههِ ماجرای پیش اومده نشده بود! این ماجرا نه تنها زندگی خودش بلکه تمام اطرافیانش،حتی باغبون عمارت هم تحت تاثیر خودش قرار میداد. هنوزم صدای مجری مو کوتاه و خوش قیافه شبکه خبر توی گوشاشون پخش میشد "کیم تهیونگ،تنها فرزند تاجر بزرگ،کیم دهیون گی است؟" _______________________________ قسمتی از داستان: ×گول چندتا بوس و بغل و نگاه پر لذت و نخور بدبخت! اینا همش شهوته..تهیونگ آدم خودخواهیه حالا که فرصتشو داره میخواد تمام استفاده اش رو ازت بکنه.اونی که اول و آخرش واسش میمونه منم مننننن! + تو به قول خودت چند سال جلو چشمش،بیخ گوشش و توی بغلش بودی ولی من و ندید انتخاب کرد.. اونم نه برای یه وان نایت برای ساختن تموم زندگیش توی بغلم!! _______________________________ کاپل:ویکوک ژانر:زندگی روزمره_رمنس_اسمات وضعیت:درحال آپ نوبسنده:@tiam_vkook
You may also like
Slide 1 of 10
My you  cover
•• Supreme ••  cover
Amor cover
Mad wolf | kookv cover
𝖮︎𝗋𝖺𝗇︎𝗀︎𝖾 𝗌𝗍𝖺𝗋 | 𝐕𝐊 cover
✧HOME✧ cover
The Smell Of You (KookV) cover
⚜️𝕲𝖊𝖓𝖊𝖗𝖆𝖑⚜️ cover
seven⁷ cover
Lost memories ᵥₖₒₒₖ cover

My you

47 parts Ongoing

_شانس آوردی آلفا، امگای قوی داری؛ با وجود شدت بالای ضربه، اما آسیب شدیدی بهش وارد نشده و مهم‌تر از همه اگه در حالت انسانی چنین آسیبی می‌دید درجا بچه‌اش رو از دست می داد؛ اما چون در حالت گرگینه... تهیونگ که تا اون لحظه با دقت به حرف‌های ساحره گوش می‌داد با شنیدن قسمت دوم جمله، ابروهاش جمع شد و حرف‌های ساحره رو قطع کرد. _یه لحظه یه لحظه، الان چی گفتی؟ _گفتم امگای قوی داری... _نه نه بعدش، قسمت دوم جمله‌ات... تـ... تو گفتی چی؟ بچه؟! ساحره ابرویی بالا انداخت و پلک زد. _نمی‌دونستی؟ امگات بارداره... Writer: Ashil Couple: Vkook, Hopmin, Taehi Genre: omegaverse, action, fantasy, romance, mpreg, smut