{Clearer Than The Sky, Full}
  • Reads 2,531
  • Votes 457
  • Parts 2
  • Reads 2,531
  • Votes 457
  • Parts 2
Complete, First published Apr 07, 2022
╰┈┈ 🔖𝗡𝗮𝗺𝗲: Clearer Than The sky

╰┈┈👬🏻𝗖𝗼𝘂𝗽𝗹𝗲:Hyunlix, Minsung 

╰┈┈🎞️𝗚𝗲𝗻𝗿𝗲: 𝐑𝐨𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞, 𝐒𝐜𝐡𝐨𝐨𝐥 𝐥𝐢𝐟𝐞, 𝐒𝐦𝐮𝐭

╰┈┈📝𝘄𝗿𝗶𝘁𝗲 𝗡𝗮𝗺𝗲: 𝘛𝘦𝘢𝘳𝘴𝘖𝘧𝘚𝘩𝘲𝘢
All Rights Reserved
Sign up to add {Clearer Than The Sky, Full} to your library and receive updates
or
#149minsung
Content Guidelines
You may also like
Shine in the dark by haniehislamy
35 parts Ongoing
کاپل : yoonmin _ Kookv , Vkook _ ? ژانر : فول تخیلی ، امگاورس ، سلطنتی ، اسمات ، انمیز تو لاورز ، تراژدی ، انگست (همراه با تصویر) از دستش ندید که خاص ترین فیکه ! 🌓 در سرزمین پارادایس ، همه با یکی از نژاد های شش گانه متولد میشدند.... آب... آتش... باد.... خاک.... نور... و تاریکی ! چی میشه اگه پادشاه جونگکوک ، آلفای اصیلی که پرقدرت ترین نژاد یعنی نور رو داره برای به دنیا آوردنِ ناجیِ سرزمین ، دنبال جفت حقیقیش بگرده؟ و چی میشه اگه جفت حقیقیش ، تهیونگ باشه؟ یه آلفای اصیل از نژاد تاریکی.... درست نقطه ی منفورِ مقابلش ! **** _ ازت متنفرم... _ همچنین! و لحظه ی بعد ، لبهاشون روی هم کوبیده شد.‌‌... ****** قلبی که هیچ وقت نمی‌تپید ، حالا ضربان داشت..... دیدنِ اُمگایی که شورِ زندگی از وجودِ درخشانش میبارید ، یخِ قلبِ پادشاه مین ، بیرحم ترین پادشاهِ تاریخ رو شکسته بود ! _بعد از دیدنِ انعکاس ماه توی چشمهات ، قلب مُرده ی من لرزید....حالا دیگه اون قدرتم نیست.... بزرگترین نقطه ضعفمه.... ! لطفاً ازم نترس پرنس.... من هیولا نیستم ! ****** سوال اینجاست‌‌.... ناجیِ پارادایس کی میتونه باشه ؟؟ ****** قسمت اول : درخشش ... اینجا بهشتِ منه ! قسمت دوم : تاریکی... منو از این جهنم نجات بده ! قسمت سوم : .....؟ [توی این فیک همه چیز میدرخشه! ] نویسنده : هانا
'The Blot, by meow_hera
25 parts Ongoing
*Name: The Blot [چانلیکس] *Couple: ChanLix *Genre: Romance, Angst, Mystery, Psychological, Smut چه حسی داره وقتی چشم هاتو برای اولین بار به روی دنیا باز میکنی و حتی از همون ثانیه اول، هرچند ذره ای ناچیز، متوجه بشی که توی یه جسم اشتباهی گیر افتادی؟ شبیه قفسی که هرچقدر سعی کنی مثل همه ادم های شبیهت بپذیریش و دوستش داشته باشی فقط خسته و عصبی تر میشی. چون این جسم لعنتی فقط برای تو یه قفسه! برای همه هم نوعات یه هویته! وقتی یه قطره سیاه میفته روی یه لباس سفید وقتی اون نقطه قهوه ای رنگ حاصل از زخم و سوختگی میمونه روی یه پوست صاف و سفید و بی نقص وقتی بعد از ساعت ها تلاش و انرژی، بوم رنگی ای رو به وجود میاری که بی نقص بودنش میتونه روحتو ارضا کنه اما یه لکه...یه لکه‌ی غیر منتظره، مزاحم و احمقانه‌ و زشت گند میزنه به هرچی که ساخته بودی حالت ازش بهم میخوره، عصبانیت میکنه میخوای پاکش کنی اما پاک نمیشه با هر روشی که جلو بری ردی ازش میمونه حتی اگه کامل پاک شه حسابی اون بوم و پوست و پیراهن رو ازار دادی اون لکه...من بودم...یه لکه‌ ننگ!
Your Love (Completed) by KimSKZOT8
15 parts Complete
➹Your Love ִֶָ کامل شده Couple: HyunLix , ChanHo Genre:Romance,Drama, Psychological، Smut پسر خوشتیپِ مو بلند که از جلوشون عبور کرد، ربکا به حالت نمایشی اشک‌های فرضیش رو پاک کرد. «امیلیا من کسی رو ندارم که این‌جوری عاشقم باشه و آخرم تنهایی میمیرم.» امیلیا نگاهی به پسری که داشت ازشون دور میشد انداخت. با صدای آرومی گفت: «با وجود اون اتفاقات، هنوز هم میاد بهش سر میزنه و کنارشه؛ با این‌که اون پسر متوجه نمی‌شه! عشقش رو تحسین می‌کنم.» امیلیا گفت: «خیلی دوست دارم داستان عشقشون رو بدونم.» _ چان بغضی که از سرِ صبح سراغش اومده بود رو پایین داد. «روتو ازم می‌گیری؟ نکن دورت بگردم من بدونِ دیدن صورت ماهت نمی‌تونم نفس بکشم.» مینهو پتو رو کنار زد و روی کاناپه نشست. «دیگه‌ نه چان، تو خیلی وقته دلیل نفس کشیدنت عوض شده!» چان متعجب پشت سر مینهو از جاش بلند شد و دنبالش رفت. «منظورت... منظورت چیه عزیزم؟» چان لحظه‌ای ترسید و نگران شد چون تقریبا هیچ چیزی از شب‌های گذشته یادش نبود، نکنه زیاده روی کرده و مینهو اونو با کسی دیده بود؟
You may also like
Slide 1 of 10
aoi yume 🫂💤 (Hyunlix) cover
Shine in the dark cover
'The Blot, cover
Satisfaction(Minibook) cover
My Gallery cover
♥️♣️⛓️venomous s2⛓️♥️♣️ cover
Transmogrification|تناسخ cover
Impossible relationship [MINLIX] cover
Your Love (Completed) cover
Sleeping Monster (Completed) cover

aoi yume 🫂💤 (Hyunlix)

23 parts Ongoing

🌌 فیکشن: Aoi yume 🌌 کاپل: هیونلیکس 🌌 ژانر: رمنس. درام. روزمره. 🌌 نویسنده: magnolia آئویی یومه، به معنی رویای آبی. همین دو کلمه ساده، تنها دلیل اون برای ادامه‌ی زندگی بود. -----------------------❥︎----------------------- نگاهش رو از نقاشی گرفت و سمت چهره غمگین فلیکس برگردوند. مردمک چشم‌های اون پسر روی نقاشی تندتند حرکت میکردن طوری که انگار نمیخواست کوچیک‌ترین جزئیاتی رو هم از دست بده و هیونجین با خودش فکر کرد: "دقیقا تا چه اندازه غم درونت مخفی کردی؟" -----------------------❥︎----------------------- -اینو نمیتونی انکار کنی چون با چشمای خودم نقاشیش رو دیدم! +گرفتمت. پس اونی که به نقاشیم گند زده بود تو بودی؟