میون هق هق هاش از درد ناله میکرد. سرشو بالا اورد و تمام التماسش رو توی چشماش ریخت و به کوک زل زد تا شاید پسر دلش به رحم بیاد و جلوی تهیونگ بگیره اما جانکگوک آروم و مهربونش هم انگار ایندفعه به جز خشم توی چشماش چیزی نمیشد پیدا کرد. پسر کاملا منتظر ایستاده بود تا شاهد ادامه تنبیه جیمین باشه. ضربه پنجم جسم چرمی که روی پوست قرمزش فرود اومد دوباره صدای تهیونگ بین ناله های خودش توی گوشش پیچید. "قبل از رفتن به اون مسافرت کوفتی چی بهت گفتم جیمین؟" ***** One shot Genre: romance smut daddykink bdsm(a little) One shotAll Rights Reserved