Story cover for Don't look back! by thatbluetommo
Don't look back!
  • WpView
    Reads 211
  • WpVote
    Votes 42
  • WpPart
    Parts 10
  • WpView
    Reads 211
  • WpVote
    Votes 42
  • WpPart
    Parts 10
Complete, First published Apr 14, 2022
By: UpInOrbit (AO3)
Translated by: @thatbluetommo

دنیا توی همون روز‌های‌ اول از بین رفت.
اولش سعی کردن جنازه‌ها رو دفن کنن؛ توی ردیف‌های طویلی از قبر‌هایی که تا چشم کار می‌کرد روی زمین کنده بودن. روز سوم بود که از این کار دست کشیدن. تعداد جنازه‌ها زیاد بود، و خیلی زود فهمیدن چیزی که مرده قرار نیست همیشه مرده باقی بمونه. حتی کپه‌های خاک هم مانع برخواستنشون از مرگ نمی‌شد. 

و اینطور بود که دنیا سوخت و خاکستر شد.

افق به رنگ قرمز و نارنجی در اومد. شعله‌های آتش به آسمون زبونه کشیدن. کم‌کم همه چیز زیر لایه‌ای از خاکستر دفن شد و قرمزی آتش تبدیل به تنها چیزی شد که یکنواختی رنگ خاکستر‌ها رو به هم می‌زد.

با این حال، بعد از گذشت پنج سال، دنیا هنوز هم همرنگ خاکستر‌ها بود...


داستان امید و عشقی که از زیر خاکستر مرگ بیرون اومده.

کاپل: شوکی(کیهیون و شونو)
All Rights Reserved
Sign up to add Don't look back! to your library and receive updates
or
#2apocalyptic
Content Guidelines
You may also like
You may also like
Slide 1 of 10
cute baby cover
دارک وب cover
Raven [ ریوِن] cover
𝐌𝐘 𝐃𝐀𝐃𝐃𝐘(𝐨𝐧𝐞𝐬𝐡𝐨𝐭) cover
my lovely master cover
 hard bunny   تهکوک  cover
توت فرنگی کوچولو  cover
The kingdom of Hearts and moons cover
Whiskey[ویسکی] cover
fiction kookv"vkook cover

cute baby

29 parts Ongoing

پسری که به خاطر نجات خواهرش برده ی یکی از رئیس های گنگ خلافکار میشه . . . . "خواهش میکنم اقا شما میتونین اونو نجات بدید؟" "خب تو پولی داری که بتونی اونو بخری " جانگ کوک سرش به علامت منفی تکان داد " پس متاسفم نمیتونم براش کاری کنم" جانگ کوک اروم روی زمین نشست و سرش رو پایین انداخت "لطفا کمکم کنید تا خواهرم رو نجات بدم هر کاری بگید میکنم التماس میکنم "تهیونگ اروم سر جانگ کوک رو بالا اوورد و به چشماش نگاه کرد"هر کاری" جانگ کوک بدون هیچ فکری جواب داد"بله هر کاری فقط لطفا خواهرم رو نجات بدید"تهیونگ خم شد و اروم از زمین بلندش کرد "خواهرت امروز برمیگرده خونه ولی تو دیگه همچین حقی نداری".....