REVENGE
  • Reads 4,473
  • Votes 1,010
  • Parts 12
  • Reads 4,473
  • Votes 1,010
  • Parts 12
Complete, First published Apr 20, 2022
˓▾ 𝐅ICTION:  #Revenge
˓▾ 𝐆ENRE:  Romance - Action - Angst
˓▾ 𝐀UTHOR:  #ꜱʜɪᴀ  
˓▾ Couple: YiZhan - MinSung
   

"+ بکشم؟ نه...میخوام ذره ذره...نابودت کنم....میخوام سوختن...اردوگاهی که... همه زندگیت رو....براش گذاشتی....ببینی

با تموم شدنش حرف صدای انفجار یکی بعد از اون یکی به گوششون رسید. تا اون اتفاقاتی که افتاده رو هضم کنه اسلحه اس رو ازش دور کرد و دوباره ازش فاصله گرفت. دست و تنش تمام غرق در خون شده بود و میتونست حس کنه داره بیهوش میشه. "
All Rights Reserved
Sign up to add REVENGE to your library and receive updates
or
#27وانشات
Content Guidelines
You may also like
ENCOUNTER by ukiyostory
52 parts Complete
─نام فیکشن:࿐🐺ENCOUNTER🐺࿐࿔ ─کاپل: ییـــژان ─ژانر: امپرگ، اسمات، خون‌آشامی گرگینه‌، رومنس، فانتزی ─نویسنده: ᴋɪᴍɴɪᴇʟʟᴇ88 ─مترجم: ꜱᴇʙᴀꜱᴛɪᴀɴ ─روز آپ: 5 شنبه ─یک بار ییبوی ده ساله توله گرگی رو دید که داشت وارد جنگل می‌شد، تا زیر نور ماه کامل دنبالش کرد و وسط راه متوقف شدن. توله گرگ متوجه حضورش نشده بود و به بچه‌ آدمیزاد زیبایی تبدیل شد. روز بعد، دوباره همون اتفاق افتاد. این اتفاق تا چند روز بعد ادامه پیدا کرد تا اینکه یک روز دیگه ازش خبری نشد. پسر تا دیروقت منتظر موند اما حتی پرنده هم پر نمی‌زد. بعد از برگشت به خونه‌‌، مادرش رو مجروح و جنازه‌ی پدرش رو روی زمین دید. بعد مشخص شد که گرگینه‌ها به اونها حمله کردن. از اونموقع از تمام گرگینه‌ها متنفر شد اما نتونست پسربچه‌ی زیبایی که وسط جنگل دیده بود رو جز اونها قراره بده. بعد از گذشت 12 سال، همینطور که کینه‌ی دیرینه‌‌ای که نسبت به گرگینه‌ها داشت تو دلـش حمل می‌کرد، بین خوناشام‌ها تبدیل بهترین قاتل گرگینه‌ها شد، قاتلی که هیچوقت نه دست پلیس‌های آدمیزاد بهش رسید و نه دست گرگینه‌ها. اما یک روز بهش ماموریت داده شد تا یه گرگینه رو بکشه، یه گرگینه‌ی درجه‌ یک که خیلی از اونها رو کشته بود. اما ییبو موفق به انجام مامویتش میشه؟! ➥All rights reserved to the original
𝐋𝐎𝐋𝐈𝐓𝐀. by oherwin
9 parts Complete
Couple: Kaihun Genre: Angst, sadness, daddykink, dram Update on: Thursday Written by: Erwin خلاصه: سهون هیجده ساله به تازگی وارد دانشکده ی ادبیات انگلیسی شده و فقط با مادرش زندگی میکنه. جونگین مرد سی و هشت ساله ای که بعد از تحصیل و تدریس رشته ی مشابه با سهون از خارج برمیگرده به کشورش و چون عادت نداره به سختی با محیط جدیدش خو میگیره. یکی از خونه های ویلایی تو شهر اولسان رو اجاره میکنه و یه روز به اجبار مادر سهون داخل خونشون میره. محوطه ی بزرگی رو طی میکنه و همونطور که تو حیاط چرخ میزنه پسری رو میبینه که با تیشرت و شلوارک سفید رو چمنا دراز کشیده و مشغول نگاه کردن مجله ی مُده. جونگین نزدیک تر میره و توجه سهون به قدمایی که نزدیکش میان جلب میشه، سرش رو بالا میگیره و با دیدن کای لبخند پررنگی میزنه. کای چهره ی بانمک پسر رو آنالیز میکنه، لب های صورتی، دندون های ارتودنسی شده، پوست سفید، موهای پر کلاغی، گونه های برجسته و البته چشم های گربه ای شکلش! زمزمه وار میگه: قشنگه. و جونگین از این طریق وارد زندگی سهون میشه تا... "این فیکشن بازگردانی رمان لولیتاست و صرفا برای اصلاح بهتره فضای داستان تغییراتی بوجود اومده تا ناهنجاری ها تا حد زیادی از بین بره. ممنون که لولیتارو برای خوندن انتخاب کردین، امیدوارم لذت ببرین."
You may also like
Slide 1 of 10
𝐃𝐚𝐧𝐜𝐢𝐧𝐠 𝐦𝐨𝐨𝐧☆ cover
Bathory Yixing cover
/پایان یافته/KOOKV"MY DOCTOR"🍷🔞 cover
𝙗𝙤𝙙𝙮𝙜𝙪𝙖𝙧𝙙 (Completed) cover
monster alpha cover
ENCOUNTER cover
𝐋𝐎𝐋𝐈𝐓𝐀. cover
BEST Fanfictions Of Yizhan  cover
Forbidden love cover
من دیوونه نیستم...فقط عاشقم! cover

𝐃𝐚𝐧𝐜𝐢𝐧𝐠 𝐦𝐨𝐨𝐧☆

6 parts Ongoing

کاپل: وانگشیان خلاصه: در سرزمین‌های صحرایی و کوهستانی اتفاقاتی ناگوار درحال رخ دادن است، خشکسالی و مرگ همه‌جا را فرا گرفته! آیا شاهزاده‌ی صحرا موفق می‌شود به رمز و راز این اتفاقات پی ببرد؟