خیلی چیزها رو مادرم میگفت؛ اما بیشترش رو خودم فهمیدم.
فهمیدم چیزهایی هست که حتی مادرم نمیدونه. اول برام عجیب بود، چون به نظر میومد اون همه چیز رو میدونه.
فایدهی فهمیدنِ نفهمید نِ بقیه هیچی جز درد نیست.
خب میریم که داشته باشیم:
کیم تهیونگ پسر به شدت لوس و سلیطه که فوبیا داره به سربازی ولی خب باید یه جایی با فوبیات رو به رو بشی.
جئون جانگ کوک ژنرال مغروری که همه سربازا ازش مثل سگ میترسن
چی میشه این دوتا جلوی هم قرار بگیرن؟
____________________________
کاپل: کوکوی
ژانر: فیک چت(در حد دو سه تا)،فلاف،اسمات،رمانتیک، مافیا، ددی کینک.....
تمام شده.