همه چیز از یه اتفاق خیلی کوچیک شروع شد پادشاه، پسری رو ملاقات کرد که به عمرش نظیرشو ندیده بود!!! _نمیترسی سرتو برای پدرت بفرستم؟ +پادشاه منو از مکان امنم میترسونن؟ ... _زندگی تلخ بود تا وقتی تو اومدی... +مگه من عسلم که طعم تلخو شیرین کنم!؟ _تو فراتر از هر عسل مرغوبی تو این دنیایی... ... +چرا نمیتونم یه نقطه ضعف ازت پیدا کنم؟ _نقطه ضعف من خود تویی دلبرکم! ... کاپل اصلی: کوکوی کاپل فرعی:یونمین،نامجین