زندگی آزاد، به خواست پدرش، برای سپردن کسب و کار خانوادگی به او، حتی زمانی که نمیخواست کامل تغییر کرد. آزاد که تا سن ۲۸ سالگی بویی از مسیولیت نبرده بود، در عرض چند هفته، نه تنها مجبور به مدیریت خانواده نو تاسیس دو نفره خود، با دختری که تا یک روز قبل ازدواج او را نمیشناخت شد؛ بلکه با مرگ ناگهانی مادرش و بار غم پدر و کنارگیری مطلق او از کار و زندگی، مجبور به تحمل و مبارزه با اتفاقات زندگی واقعی شد. با اینکه او در اوایل این راه درست مانند یه پسر بچه حتی در رابطه با همسرش رفتار میکرد، اما فشار باعث تغییرِ محکم و به سرعت او شد.