our flag means death
Edward and Stede
کابوسها هرشب مثل طناب داری به دور گردنش، نفسش رو میبُریدن. خیلی وقت بود که دل به دریا زده و دنبالش میگشت، حتی اگه در اعماق آبهای آروم کراکن منتظرش نشسته بود تا به عمق بکشتش و غرقش کنه. اما استید همون روز که طعم لبهاش رو چشید و برق چشم هاش رو دید غرق شد.
حالا خیالش راحت بود که چیزی برای از دست دادن نداره، به جز کسی که یه جایی مابین آبهای آزاد و موجهای پرقدرت، انتظارش رو میکشید.
و استید حاضر بود به هر قیمت راهی برای بازگشت بهش پیدا کنه تا دوباره باهاش یکی شه و دوباره زنده بودن رو تجربه کنه.
🏴☠️🏳️🌈🏴☠️