Messages✔
  • GELESEN 3,198
  • Stimmen 309
  • Teile 37
  • GELESEN 3,198
  • Stimmen 309
  • Teile 37
Abgeschlossene Geschichte, Zuerst veröffentlicht Mai 04, 2022
Baekhyun × Hana
🦋خلاصه↓

اون مسیج های زیادی رو مینویسه، ولی ارسالشون نمیکنه و همشون رو به عنوان پیش نویس نگه داشته.. 


••|مسیج ها↓
•ژانر : انگست،رومنس
••نویسنده :  yeolclipse →
•••مترجم : تیم BBH_World →
Alle Rechte vorbehalten
Melden Sie sich an und fügen Sie Messages✔ zu deiner Bibliothek hinzuzufügen und Updates zu erhalten
oder
#68استریت
Inhaltsrichtlinien
Vielleicht gefällt dir auch
✧HOME✧ von timi_vkook
43 Kapitel Laufend
وضعیت عمارت کیم افتضاح بود. همه جا سکوت کر کننده ای جیغ میکشید و تنها کسی که این وسط با آرامش دمنوشش رو مزه میکرد تهیونگ بود و این رفتار خونسردانه اش داشت تمام نورون های عصبی خانواده رو بیشتر و بیشتر تحریک میکرد.. انگار ک متوجههِ ماجرای پیش اومده نشده بود! این ماجرا نه تنها زندگی خودش بلکه تمام اطرافیانش،حتی باغبون عمارت هم تحت تاثیر خودش قرار میداد. هنوزم صدای مجری مو کوتاه و خوش قیافه شبکه خبر توی گوشاشون پخش میشد "کیم تهیونگ،تنها فرزند تاجر بزرگ،کیم دهیون گی است؟" _______________________________ قسمتی از داستان: ×گول چندتا بوس و بغل و نگاه پر لذت و نخور بدبخت! اینا همش شهوته..تهیونگ آدم خودخواهیه حالا که فرصتشو داره میخواد تمام استفاده اش رو ازت بکنه.اونی که اول و آخرش واسش میمونه منم مننننن! + تو به قول خودت چند سال جلو چشمش،بیخ گوشش و توی بغلش بودی ولی من و ندید انتخاب کرد.. اونم نه برای یه وان نایت برای ساختن تموم زندگیش توی بغلم!! _______________________________ کاپل:ویکوک ژانر:زندگی روزمره_رمنس_اسمات وضعیت:درحال آپ نوبسنده:@tiam_vkook
fₒᵣcₑd ₘₐᵣᵣᵢₐgₑ:ازدواج اجباری💍🔇 von 4xiuyclytj
27 Kapitel Laufend
بخشی از فیک: پدر جیمین:الفات از خارج برگشته جیمین:... پدر جیمین:هی واقعا مشتاق نیستی بعد سال ها نبودنش بری برای دیدنش جیمین:بابا من شیش سالم بود که اون رفت خارج من حتی قیافشم یادم نمیاد پدر جیمین:بلخره که اون بعد ۱۹ سال برگشته کره تو امگاشی وظیفه توئه که بری به دیدنش جیمین:اون..آلفای.. من..نیست(بخش بخش) ___________________________________________________________________________ یونگی:تو فقط برای بدنیا اوردن توله های من اینجایی پس توهم عشق و عاشقی به سرت نزنه جیمین:... ___________________________________________________________________________ پدرجیمین:اون آلفای توئه به علاوه تنها آلفای سلطنتیِ پس میتونه هرکاری که میخواد باهات بکنه پس دیگه اینجا نیا و شکایت نکن چون تو قرار نیست هیچوقت طلاق بگیری این حرف منه و اینجام حرف حرف منه ___________________________________________________________________________ ژانر:اینکه چی پیش بیاد تعداد پارت:نامعلوم وضعیت اپ:سریع اپ میکنم البته اگه حمایت بشه وگرنه شاید کم پس بستگی به ووت و کامنت هایه که میزارید البته فالو کردنتونم کم بی تاثیر نیست و اینکه به حمایتتاتون شدیدن نیازه:)
 تناسخ | Jungkook von https_celara
40 Kapitel Laufend
🔞این فیکشن به افراد زیر سن قانونی پیشنهاد نمیشود🔞 از نظر من تناسخ فقط این نیست که تو بمیری و به عنوان فرد جدیدی متولد بشی . همین که‌ هویت قبلی تو نابود بشه و به عنوان فرد دیگه ای شروع به زندگی کنی نشونه ای از تناسخ بدون مرگه . هویت و‌ روح تو مردن اما جسم و افکار بهم ریختت باقی موندن . بعضی افراد به این مسئله اهمیت نمیدن و زندگیشونو به عنوان آدمی جدید ادامه میدن و تعدادی دیگه هم دنبال نابودیه ، نابودگرهای هویتشون هستن. هاروکو میساکی دختری نوجوان ، حاضرجواب ، سرکش ، پررو و در عین حال بی پناه هاروکو ای که از همه جا طرد شده و کسی جز خودش رو نداره . جئون جونگکوکی که به زندگیش درون دوربین و صداش بهای زیادی میده جونگکوکی که آیدوله و برای هوادارانش آهنگ میخونه و موفقیت های چشم گیری داشته . چطور امکان داره این دو مقابل هم قرار بگیرن ؟ چطور میخوان تو گذشته‌ی هم اثری به جا بزارن ؟ ________________ قسمتی از فیک : - کمپانیت سکسو قدقن کرده اما تو الان داری بهش فکر میکنی ! + از کجا میدونی به چی فکر میکنم - میتونم احساسات بقیه رو از تو چشم هاشون بخونم میدونی که من خیلی باهوشم + خب از چشم هام بخونو بگو میخوام با کی سکس داشته باشم ؟ __________________ نویسنده : نارا ، راشل کاپل : استریت ژانر : دارک ، درام ، رمنس ، انگست ، اسمات
Vielleicht gefällt dir auch
Slide 1 of 10
✧HOME✧ cover
LOSING GAME cover
fₒᵣcₑd ₘₐᵣᵣᵢₐgₑ:ازدواج اجباری💍🔇 cover
Fake Chats KV cover
🔥under the skin of the city🔥 cover
Ninety-nine cover
مدیر مهربون مدرسه ما cover
 تناسخ | Jungkook cover
Amour  cover
𝕎ℝ𝕆ℕ𝔾 cover

✧HOME✧

43 Kapitel Laufend

وضعیت عمارت کیم افتضاح بود. همه جا سکوت کر کننده ای جیغ میکشید و تنها کسی که این وسط با آرامش دمنوشش رو مزه میکرد تهیونگ بود و این رفتار خونسردانه اش داشت تمام نورون های عصبی خانواده رو بیشتر و بیشتر تحریک میکرد.. انگار ک متوجههِ ماجرای پیش اومده نشده بود! این ماجرا نه تنها زندگی خودش بلکه تمام اطرافیانش،حتی باغبون عمارت هم تحت تاثیر خودش قرار میداد. هنوزم صدای مجری مو کوتاه و خوش قیافه شبکه خبر توی گوشاشون پخش میشد "کیم تهیونگ،تنها فرزند تاجر بزرگ،کیم دهیون گی است؟" _______________________________ قسمتی از داستان: ×گول چندتا بوس و بغل و نگاه پر لذت و نخور بدبخت! اینا همش شهوته..تهیونگ آدم خودخواهیه حالا که فرصتشو داره میخواد تمام استفاده اش رو ازت بکنه.اونی که اول و آخرش واسش میمونه منم مننننن! + تو به قول خودت چند سال جلو چشمش،بیخ گوشش و توی بغلش بودی ولی من و ندید انتخاب کرد.. اونم نه برای یه وان نایت برای ساختن تموم زندگیش توی بغلم!! _______________________________ کاپل:ویکوک ژانر:زندگی روزمره_رمنس_اسمات وضعیت:درحال آپ نوبسنده:@tiam_vkook