𝒄𝒐𝒏𝒒𝒖𝒆𝒓𝒆𝒅2 - ˙𝐣𝐞𝐬𝐢𝐤𝐚᭄ - Wattpad

Okunma 1,269
Oy 224
Bölüm 13

Okunma 1,269
Oy 224
Bölüm 13

کاش‌هیچوقت‌باهات‌روبه‌رونمیشدم‌کیم‌تهیونگ..! 
    ای‌کاش‌همون‌روزاول‌مدرسه‌بی‌تفاوت‌ازکنارت‌ردمیشدم! 
    ای‌کاش‌هیچوقت‌عاشقت‌نمیشدم:) 
    ای‌کاش..! 
    
    
    
    -تسخیرشده-فصل‌دوم🖤✨Tüm Hakları Saklıdır

blackpink bts deram fanfiction harrystyles jennie paranormal romance teahni teahyung vampire

İçindekiler

کاش‌هیچوقت‌باهات‌روبه‌رونمیشدم‌کیم‌تهیونگ..! 
    ای‌کاش‌همون‌روزاول‌مدرسه‌بی‌تفاوت‌ازکنارت‌ردمیشدم! 
    ای‌کاش‌هیچوقت‌عاشقت‌نمیشدم:) 
    ای‌کاش..! 
    
    
    
    -تسخیرشده-فصل‌دوم🖤✨

13 parts

Content Guidelines

Şunları da beğenebilirsin

this_is_D tarafından yazılan 𝐂𝐮𝐫𝐬𝐞𝐝 | 𝐊𝐎𝐎𝐊𝐕 adlı hikaye

[ کامل شده] + اسمت چیه؟ _ لوسیفر + مثل شیطان؟ پسر کوچولو در حالی که با چشم های گرد براقش به مرد خی...

kiminovel tarafından yazılan my bunny🐰 adlı hikaye

احتمال فوران کردن اکلیل و رنگین کمان🐰💋❤ سافت ویکوک🐰 صد در صد هپی اند🙈😍 کیوت ،اسمات،سافت،سوییت،...

miss-sahel-asb tarafından yazılan My special omega adlı hikaye

My special omega تهیونگ یه امگای کیوته که مجبور میشه از خونه فرار کنه و بخاطر اینکه کسیو نداره میره...

Alaric_Fiction tarafından yazılan NIGHT HUNTER - KOOKV adlı hikaye

در دنیایی که قدرت در سایه مافیا پنهان شده، مردی از خاندانی قدرتمند، زندگی پرمخاطره‌ای را در پیش گرف...

the_popola tarafından yazılan mojito 𓏲 KV adlı hikaye

مـــوهیـتو! تی. کیم، نویسنده‌ی معروف داستان‌های کلیشه‌ای نوجوانان بود. پس از اتفاقی، یکی از کتاب‌ه...

callmeParvaz tarafından yazılan Sweet Sense | حِسِ شیرین adlı hikaye

A Hybrid Story (Kookv) خواندن این فیکشن عواقبی نظیر بالا آوردن رنگین کمان و اکلیل و دچار شدن به مرض...

dark_pome tarafından yazılan impossible wish adlı hikaye

آرامش تنها چیزی بود که هیچوقت بهش نمیرسیدن. مثل یک آرزوی محال..حالا هرچقدرم هم که برادرهای . جئون ب...

dark_pome tarafından yazılan vicious adlı hikaye

[تکمیل شده]کیم تهیونگ دانشجوی ترم اولی حقوق از روی کنجکاوی برای تماشای دادگاه جئون جونگ کوک که بهش...

anisaFoster tarafından yazılan My doctors adlı hikaye

جیمین:ددیز..ببخشیدد با ضربه ای که رو لپای بوتش میخوره توی بغل کوک و ته خودش و جم میکنه و به پاهای ت...

whisperingLili tarafından yazılan till the end of the moon تا پایان ماه adlı hikaye

بالای برج شهر، در حالی که به آخرین حد توانم رسیده بودم، رهبر شورشی شمشیرش را بر گردنم گذاشت. او خند...

Şunları da beğenebilirsin

𝐂𝐮𝐫𝐬𝐞𝐝 | 𝐊𝐎𝐎𝐊𝐕