Hamartia
  • Reads 190
  • Votes 29
  • Parts 2
  • Reads 190
  • Votes 29
  • Parts 2
Complete, First published May 09, 2022
Mature
«هامارتیا»

_اگه می ترسی خودم هولت می دم پایین،ولی قبلش حداقل یه
لیست دلیل داشته باش که مغزتو بریزی کف این خیابونی که زیر پاهاته.
صدای پسر غریبه توی گوشش زنگ می زد و قلبش رو از تپش مینداخت .دلیل؟خودش هم نمی دونست اینجا چیکار 
می کنه ، چرا اینجاست، چرا مغزش از کار افتاده؟ولی حتما زنده موندن نیاز به یه دلیل داشت. اما هرچی فکر میکرد،
دلیلی نمیدید که بخواد زنده بمونه، در عوض دلایل زیادی برای مردن داشت 

_کاپل: سپ( هوپگی)
_ژانر: انگست، اسمات، درام، عاشقانه
_وضعیت: در حال آپ، روزهای یکشنبه و سه شنبه 
«این فیکشن پایان یافته و به دلیل بن شدن اکانت قبلی دوباره از اول آپ شده. داستان بدون هیچ تغیری آپ میشه»
All Rights Reserved
Sign up to add Hamartia to your library and receive updates
or
Content Guidelines
You may also like
You may also like
Slide 1 of 10
papercuts cover
کتابخانه‌ی آتوسا📚 cover
✦ 𝘐'𝘔 𝘏𝘦𝘳𝘦  cover
𝑺𝒕𝒓𝒂𝒚 𝑫𝒐𝒈𝒔 𝑵𝒊𝒈𝒉𝒕🌙ᶠᵘˡˡ cover
𝑾𝒊𝒍𝒅 𝑸𝒖𝒆𝒆𝒏 || 𝑲𝑽 cover
Fingers cover
هم خونه ها  cover
The Telepath |Woosan| cover
Maaya cover
Th£ G¡rls S3X T0y  cover

papercuts

47 parts Ongoing

عشق اتفاق می افته. جونگین با تمام وجود بهش باور داشت و اصلا اهمیت نمیداد عاشق یه افسر پلیس شده در حالی که خودش هنوز دبیرستان رو هم تمام نکرده. افسر دو یه پلیس وظیفه شناس و محترمه که توی گروه تحقیقات و آمار مرکزی مشغول به کاره. عشق اتفاقه همونطور که مرگ.