گمشده در دستان تو
  • مقروء 15,203
  • صوت 1,997
  • أجزاء 62
  • مقروء 15,203
  • صوت 1,997
  • أجزاء 62
إكمال، تم نشرها في مايو ١٤, ٢٠٢٢
ژانر: بی ال، اسمات، امگاورس، اکشن
کاپل: رانوان، ییشو (فیکی نوشته شده از رمان هاسکی و گربه سفیدش شیزون)
خلاصه: 
چو واننینگ پسری از خانواده‌ای مرفه و سرشناس بود اما چه حیف که ننگ بزرگی برای پدرش حساب میشد. اونم فقط به جرم امگا بودن!  پس تنها راهی که براش موند رو انتخاب کرد... فرار کرد تا خودش رو به پدرش و خواستگار عوضیش ثابت کنه. و درست موقعی که داشت پله های ترقی رو طی میکرد، سرو کله‌ی موران پیدا شد! پسری که میخواست از واننینگ انتقام بگیره اما تو دام عشقش افتاد...
جميع الحقوق محفوظة
الفهرس
قم بالتسجيل كي تُضيف گمشده در دستان تو إلى مكتبتك وتتلقى التحديثات
أو
#9ال
إرشادات المحتوى
قد تعجبك أيضاً
𝑺𝔢𝔵𝐲 𝔅𝔬𝐲 | Completed  بقلم imfelixi
57 جزء undefined أجزاء إكمال
ꜰɪᴄ ɴᴀᴍᴇ : 𝓢𝓮𝔁𝔂 𝓑𝓸𝔂 ᴄᴏᴜᴘʟᴇ : Taehyung & Jungkook 𝗴𝗲𝗻𝗲𝗿 : ᴅʀᴀᴍᴀ.ꜱᴡᴇᴇᴛ.ᴄᴏᴍᴇᴅʏ.ᴄʜᴀᴛ.ᴀᴜ اسم فیک : پسر سکسی کاپل : سکرت ژانر : دراما.سوییت.کمدی.چت.ای‌یو. روز آپ: شنبه +باورم نمیشه که تو هیچکدوم از ادمای معروف دوربرتو نمیشناسی _باید بشناسم ؟! +واو ...تو هنوز خیلی از دنیا عقبی _همین که تو جلویی کافیه _________ +خدای من جونگ‌کوک !! ولش کن ! با توعم .. چرا وایستادین برو بر نگاهش میکنید ، بیاید اینجا هرچقدر سعی کرد پسرو دور کنه اما خشمش باعث شده بود بدون هیچ اهمیت دادنی به مکان و ادما هرکسی که جلوشو میگرفت رو پس بزنه و مشتاشو نثار صورت و بدن پسر بکنه تهیونگ و دوتا بادیگارد دیگه محکم جونگکوک رو برگردوندن و همینکه جونگکوک مقابل تهیونگ فرار گرفت تهیونگ با عصبانیت سیلی محکمی به صورتش هدیه داد صورت جونگکوک به سمت چپ متمایل شد و وقتی سرشو بلند کرد سیلی دوم رو هم دریافت کرد صدای هین کشیدن افراد رو به وضوح شنید و صدای چلیک چلیک عکس گرفتن داشت روی مخش‌ میرفت ✍️ رایتر : به یه ورم که دوستش نداری به یه ورم که از کاپلش خوشت نمیاد به یه ورم که میخوای ورس باشه هرجا خوشت نیومد بزن بیرون دنبال ریدرای چس چاز نیستم دنبال ریدرایی ام که حمایتگرن و ذهنی باز دارن سو هرجا خوشت نیومد بای بای ✍️ 🇸 🇹
Undertaker (COMPLETED) بقلم CynthiaPaul2002
86 جزء undefined أجزاء إكمال
✫چانیول، یه بوکسر زیرزمینی 35 سالست که تو روسیه‌ همه به اسم رایان میشناسنش و از بعد تصادف پارسالش، دنبال گذشتش و شخصی که از بعد تصادف فراموشش کرده میگرده. ✫بکهیون، بهترین بالرین و پاتیناژکار 28 ساله روسیه‌ست که به جز رنگ موهاش، انگار صورت و لحن و رفتاراش هم روکشی از یخ و سرما دارن و این حتی مشکوک‌ترش میکنه اونم وقتی از نگاهش نفرت خاصی بیرون میزنه... -بهت گفته بودم خوشم نمیاد دهنت تلخی اون قهوه لعنتی رو بگیره! -اما تو که نمیدونی بعدش لبات چقدر شیرین بنظر میرسه. -امشب عجیب نگام میکنی. -امشب زیباتر از همیشه­‌ای. -هربار بهم میگی. -هربار زیباتر میشی. -تو چی از عشق میدونی... -عشق چیز ثابتی نیست که همه به یک شکل بشناسنش و توضیح و توصیف بشه...اون فقط باارزش­ترین چیز برای داشتن، سخت‌ترین چیز برای به دست آوردن و...دردناک‌ترین چیز برای از دست دادنه. -نه...تو هیچی از عشق نمیدونی... 𖤐⃟🪦Fɪᴄ: Uɴᴅᴇʀᴛᴀᴋᴇʀ 𖤐⃟🪦Cᴏᴜᴘʟᴇ: CʜᴀɴBᴀᴇᴋ, HᴜɴHᴀɴ, KᴀɪSᴏᴏ 𖤐⃟🪦Gᴇɴʀᴇ: ᴍʏsᴛᴇʀʏ, Aɴɢsᴛ, Cʀɪᴍɪɴᴀʟ, Rᴏᴍᴀɴᴄᴇ, Nᴄ+18 فیکشن مافیایی آندرتیکر رو از دست ندید...