Dukkha
  • مقروء 62,504
  • صوت 15,632
  • أجزاء 107
  • مقروء 62,504
  • صوت 15,632
  • أجزاء 107
إكمال، تم نشرها في مايو ٢٠, ٢٠٢٢
للبالغين
رنج: Dukkha
بودا می‌گوید: «زائیده شدن رنج است؛ پیری رنج است؛ بیماری رنج است؛ مرگ رنج است؛ اندوه، زاری و درد، پریشانی و ناامیدی رنج‌اند. نرسیدن به آن شخص که دوست می‌داری رنج است.»

این تنها خاطره‌ای که از مادرم دارم. همین جملات تنها چیزی‌هایی بودند که از مادرم برای من مونده بود. 
نه چهره...
نه صدا... 
نه عطر... 
نه نوازش... 
نه تشویق... 
نه تنبیه... 
نه انگیزه...
نه امید... 
نه عشق...
فقط یک دست نوشته‌ی قدیمی... 
یک یادگار کهنه... 

اگه این رنج نیست پس چیه؟ 
من رو آيتنه (āyatana) صدا می‌زنن...یعنی دریچه‌ی ظهور رنج. 


G̶̶E̶̶N̶̶R̶̶E̶̶: Romance, Criminal, Psychology, Happy, smut 

C̶̶O̶̶U̶̶P̶̶L̶̶E̶̶: Chanbaek


داستان دو فاز داره پس حتما توضیحات قبل از پارت اول رو بخونید.



اولین بوک از مجموعه‌ی inclination (تمایل، نهاد، شیب، انحراف) 
دقت کنید که بوک‌ها هرکدوم داستان خودشون رو دارند و هیچ ربطی به همدیگه ندارند.
جميع الحقوق محفوظة
الفهرس
قم بالتسجيل كي تُضيف Dukkha إلى مكتبتك وتتلقى التحديثات
أو
إرشادات المحتوى
قد تعجبك أيضاً
🍭Traditional Marriage🍭[Completed] بقلم Viaiba
5 جزء undefined أجزاء إكمال للبالغين
🍭 Traditional Marriage 🍭 ازدواج سنتی Couple : Chanbaek Genre : Omegavers , Fluff , Comedy ، Mpreg Channel : @viasstory 🍭🍭🍭🍭🍭🍭🍭🍭🍭🍭🍭 بکهیون یه امگاست ... یه امگای ساده نه ..یه امگای دست و پا چلفتی .. کسی که توی ۷ سالگی خونشون و با گاز شهری اتیش زد چون فقط میخواست یه نودل ساده برای خودش درست کنه .. یا وقتی که ۱۰ سالش بود تلویزیون خونشون و شکست چون فکرمیکرد میتونه وارد دنیای انیمه ای داخلش بشه .. حتی وقتی ۱۵ سالش بود برادر کوچیکترشو توی مغازه اون سر شهر گرو گذاشت چون فقط میخواست نودل بیشتری از مغازه دار بگیره .. برای همین بود که هیچ آلفایی نزدیک بکهیون ۲۵ ساله نمیشد ...هیچ آلفایی دلش نمیخواست یه همچین اعجوبه ای رو کنارش داشته باشه برای همین بکهیون هر روز بیشتر از قبل از خودش متنفر میشد و حس میکرد باید تا اخر عمر توی تنهایی بپوسه ... البته همه اینا قبل از این بود که پدرش براش یه آلفای جذاب و قدبلند به اسم پارک چانیول جور کنه ... ازدواج سنتی اونقدرام که دیگران میگفتن بد نبود نه؟؟
Ninety-nine بقلم Badgalshookoo
72 جزء undefined أجزاء مستمرة
📣خلاصه: تهیونگ‌ چیزهای زیادی از دانشکده‌ی حقوق یاد گرفته بود. ۹۹٪ از آموخته‌هاش، اون رو به جایگاه فعلی‌اش رسونده بودن و به یکی از جوون‌ترین و برجسته‌ترین وکیل‌های حال حاضر کشور تبدیلش کرده بودن. شاید از خودتون بپرسید که پس اون ۱٪ باقی‌مونده چی‌ می‌شه... خب، اون ۱٪، پنج‌سال پیش، بعد از کات کردن با دوست‌پسر سابقش از بین رفته بود! تهیونگ تا صبح امروز فکر می‌کرد دیگه هرگز قرار نیست اکسش رو ببینه؛ اما الان رو‌به‌روی اون پسر با موهای کوتاه مشکی و چشم‌های درشتش ایستاده بود و داشت به نیشخندی که روی صورتش بود، نگاه می‌کرد. جئون جونگ‌کوک هنوز هم مثل قبل بود و ذره‌ای تغییر نکرده بود، به‌جز اینکه این‌بار دستبندی به دست‌هاش زده بودن و پرونده‌ی اتهام به قتلش، زیرِ دستِ تهیونگ بود تا بعداز بررسی‌های لازم، به عنوان وکیلش ازش دفاع کنه! ⇶Update: روزهای فرد ⇶Genre: Criminal, Romance, Angst, Smut • Couple: KookV
hey byun,kneel down for me          《هی بیون ، برام زانو بزن》 بقلم karma24680
26 جزء undefined أجزاء مستمرة للبالغين
〰〰〰〰✿〰〰〰〰 ࿇‌༼ ғɪᴄ : hey byun,kneel down for me༽࿇‌ ☆ongoing ༻ᴄᴏᴜᴘʟᴇ : Chanbaek༺ ★᭄ ɢᴇɴᴇʀ: Romance.Drama.smut.+18 ★᭄ 🆆🆁🅸🆃🅴🆁:puma. خلاصه••• بیون بکهیون به عنوان منشی در یکی از بزرگترین شرکت های کره به نام سیلور استون کار میکنه که شدیدا هم به کارش احتیاج داره...اما یک رئیس بد اخلاق و عوضی داره که فکر میکنه هر لحظه ممکنه اخراجش کنه حالا اگه تو این زندگیه سختی که داره مادرش بد ترین کار دنیا رو بکنه و بک مجبور به پس دادن تاوان بشه چی؟؟این کار برای بک گرون تموم میشه و باعث میشه نیاز به پول بیشتری پیدا بکنه...اما از یک جایی به بعد به بن بست میخوره...چی میشه اگه بک برای بدست آوردن پول مجبور به کاری بشه که حتی تو خوابشم نمیدیده؟آیا میتونه با انجام اون کار کنار بیاد... آیا میتونه تن به اون کار بده؟... 〰〰〰〰✿〰〰〰〰 《قسمتی از داستان...》 چان کمی ریلکس تر نشست و رو صورت بک دقیق شد. -برای شروع ، از جات پاشو... بک گیج بود اما کاری که رئیسش خواستو کردپسر کوچیکتر هول کرده بود -بیا جلو. " این رفتارا یعنی چی؟" با تردید قدمی به جلو گذاشت...داشت دیگه کم کم میترسید -بیا جلوی من. دو قدم دیگه برداشت تا دقیقا جلوی رئیسش قرار گرفت چان خونسرد بهش نگاه میکرد -حالا...برام زانو بزن... "چیییی؟؟؟؟؟!!!!!! رئیس پارک چی میگفت؟؟!!"
Come For Me🤍 بقلم yas_exowhale
32 جزء undefined أجزاء مستمرة للبالغين
Name : Come For Me " برای من بیا " Gener : Romance.Fluf.Comedy.Smut🔞 . FamilyProblems.Drama . Couples : ChanBaek , HunHan خلاصه : چانیول مرد ۳۸ ساله ای که استاد دانشگاه هانگوک بود به همراه پسر ۱۷ سالش ، میشد گفت تنهایی زندگی میکردن .چانیول و همسرش آیرین مدتی طولانی بود که از هم جدا شده بودن ، هر چند از اول علاقه چشمگیری بهم نداشتن اما چانیول لااقل توقع داشت این رابطه توافقی , بخاطر سهون ادامه پیدا کنه اما مثل این که اون خیلی زود از این زندگی بی عشق خسته شده و ترکشون کرده بود . و حالا بعد از چند سال چانیول دل به یک فاحشه باخته بود . چطور باید بهش ثابت میکرد عشقش فراتر از تملک جسمه ؟! آیا راهی بود تا اون رو کنار خودش داشته باشه؟! جدا از همه این ها پسر دردونه اش چطور با علاقه پدرش به یک فاحشه که قرار بود جایگاه پدر رو براش تصاحب کنه ، کنار میومد؟! تکه ای از متن : +میخوام با من بیای خونم و باهام زندگی کنی ! _زندگی ؟!! خندم ننداز ‌. اونطوری فقط میتونی بی وقفه پارم کنی بی اون که ذره ای برات مهم باشه ! +میخوام باورم کنی و باهام بیای ‌‌‌‌.... _بیام که روزی سه وعده بفاکم بدی؟! عمرااااا ... +میخوام بهم جواب بدی ! _و اگه منفی باشه ؟ +هر شب VIP میگیرم و تا صبح به هم ذول میزنیم ! _مطمئنی کار دیگه ای نمیکنی؟ +راست میگی میتونم مقاله هام رو این جا بنویسم