I'M NOT A HUMAN🤖 | KV
  • GELESEN 49,342
  • Stimmen 7,627
  • Teile 40
  • GELESEN 49,342
  • Stimmen 7,627
  • Teile 40
Abgeschlossene Geschichte, Zuerst veröffentlicht Mai 30, 2022
Erwachseneninhalt
🤖اسم: من انسان نیستم. (کامل شده)

🤖ژانر: تکنولوژی/عاشقانه/ انگست/ اسمات🔞

🤖کاپل اصلی: کوکوی 

🤖کاپل فرعی: یونمین

🤖نویسنده:  mj_storiess


⚠️خلاصه:
درحال حاضر هشتاد سال از سال ۲۰۲۰ میگذرد و انسان ها در عصر تکنولوژی و دانش به سر میبرند جایی که ربات ها به راحتی بیشتر کار های انسان هارو انجام میدن و نصف جهان رو دربر گرفتند.
حالا کنار همه این ها کیم تهیونگ یکی از کارمند های شرکت HR بود که طراحی اولیه ربات هارو انجام میداد.
چجوری با جئون جونگکوک ربات هوشمند شبیه سازی شده با انسان ملاقات میکند؟


Start: 1401/3/10
Finish: 1401/6/30



🥇: #kookv
🥇: #verse
🥇: #angst
🥇: #romance
🥇: #jungkook
🥇: #fiction
🥇: #fanfiction
Alle Rechte vorbehalten
Melden Sie sich an und fügen Sie I'M NOT A HUMAN🤖 | KV zu deiner Bibliothek hinzuzufügen und Updates zu erhalten
or
Inhaltsrichtlinien
Vielleicht gefällt dir auch
ℂ𝕣𝕒𝕫𝕪 𝕂𝕚𝕞✔ von ImLuna_moon
43 Kapitel Abgeschlossene Geschichte
[𝐂𝐨𝐦𝐩𝐥𝐞𝐭𝐞𝐝] Over thinking:⇘ به حالتی گفته می‌شود که شخص نشخوار فکری دارد و به کم‌اهمیت ترین چیز ها، ساعت ها فکر می‌کند. کیم تهیونگ تقریبا از دبیرستان با این مشکل مواجه شده بود و حالا که ۲۱ سالش بود، دیگه نمیتونست تحملش کنه..همه ی اطرافیانش ازش دوری میکردن و هیچکس برای اون باقی نمونده بود. با این اوصاف به شدت منزوی شده بود و احساس افسردگی می‌کرد. پس چرا باید زنده میموند؟ به چه امیدی؟! شبی که تصمیم به خودکشی گرفت، از اونجایی که کسی از اطرافیانش مشتاق شنیدن حرفهاش نبود، تصمیم گرفت که برای آخرین بار به یک شماره ی ناشناس پیام بده و آخرین حرفهاش یا درواقع نشخوار های ذهنیش رو بگه.. ✩.・*:。≻───── ⋆♡⋆ ─────.•*:。✩ ⏤͟͟͞͞✫Name: Crazy Kim [کیمِ دیوانه] ✬Genre:Romance, Fun, Psychological, Fake chat, Fluf ✰Couple: Vkook/Kookv 𖤐Writer: Luna🌙 ◈Start:1400/12/20 ◈End:1401/01/13 ░این فیکشن هیچ ارتباطی به زندگی و شخصیت واقعی آرتیست ها ندارد! همچنین فاقد اسمات است دوست عزیز🦭
𝙐𝙜𝙡𝙮 𝘙𝘌𝘋🍒➬ •ᵛᵏ• von picha_vkooker
11 Kapitel Laufend
🍒『قرمزِ زشت- ugly red』 📑↵خلـــاصــه↶ تا حالا پدری رو دیده بودید که فقط‌ پنج‌سال از پسرش بزرگتر باشه؟ خب..کیم تهیونگ جز اون موارد خاص بود که با 24‌ سال سن یه پسر 19 ساله به فرزندخواندگی گرفته بود نه نه اون یه منحرف کینکی نبود فقط به خاطر یه ماموریت فاکی مجبور بود اون بچه کله قرمز، سرتق و کوتوله رو تحمل کنه تا بتونه به دا‌‌نشگاه بزرگ هِرمت نفوذ کنه! 📌↵ژانـــر↶ اسکول لایف•جاسوسی•انگست•اسمات•روزمره•کمدی 🍷↵نــویـسـنـده↲ 𝙋𝘪𝙘𝘩𝘼 ⏰↵تــایــم اپ↲ســه‌‌شنـبه• 🍫↵کــاپــل↶ اصــلـی↵ویکوک فـرعـی↵یونمین•نامجین |𝘵𝘢𝘦𝘩𝘺𝘶𝘯𝘨➪ᵗᵒᵖ |𝘫𝘶𝘯𝘨𝘬𝘰𝘰𝘬➪ᵇᵒᵗᵗᵒᵐ 🔖↵قســمتـی از فـیـک↶ پسر با تمسخر بهش نگاه کرد و همونطور که دور پسر مو قرمز راه می‌رفت کلماتش رو پشت هم میچید _جئون‌جونگ کوک متولد یک سپتامبر سال 2004 با نوزده سال سن تا حالا هفده بار به سرپرستی گرفته شده‌ و هر بار برش گردوند..من از بعضیاشون دلیلش رو پرسیدم و میدونی اونا چی گفتند؟ _"با اینکه عاشق بچه هام ولی وقتی به اون بدن استخونی..پوستِ رنگِ مرده..چشمای ورقلمبیده و مهم تر از همه موهای قرمزش نگاه میکنم احساس حالت تهوع و ترس تموم وجودم رو میگیره!" جونگ کوک با نفرت نگاهش کرد _از جونم چی میخوای؟ _یه همکاری موقت!
PRINCE // KOOKV ✔️ von teakookvreal
34 Kapitel Abgeschlossene Geschichte
[پرنس || prince]🍻 |COMPLETE| کیم تهیونگ، انترن جوانی که به طرز عجیبی برادرش چند وقتیه ناپدید شده و اون طبق گذشته‌ای که از برادرش میدونه هر روز به کازینوها و کلاب‌های سئول سر میزنه تا بتونه ردی ازش پیدا کنه اما یه روز توسط افراد مافیایی دزدیده میشه... برشی از داستان: فصل1📍 _میخوای منو بکشی درسته؟اصلا تو دلیلی برای اون رفتار های مسخره‌ای که توی دفترت نوشتی داری؟یا فقط یه سادیسمی هستی که از کشتن آدما لذت میبره؟ جونگ‌کوک سری تکون داد و صورت خیس از اشک پسر رو با دست هاش قاب گرفت. پیشونیش رو به پیشونی پسر چسبوند و گفت: _تو...تو تمامِ منی تهیونگ؛چطور تونستی همچین فکری بکنی؟من عاشقت نیستم بلکه تو رو میپرستم پرنسس.و تو با خودت فکر کردی که من میتونم بکشمت؟ فصل2 📍 _فودوشین! تهیونگ گفت و مرد با نگاهی پرسشگر به پسر خیره شد. _فودوشین یک کلمه ژاپنیه که به معنای خنثی شدن احساسات آدمه. یعنی قلب آدم جوری میشه که دیگه نه خوشحالی رو حس میکنه و نه درد و غم رو.جونگ‌کوک؛ تو،پدرم،مادرم و هر کس دیگه ای که توی زندگیم بود چنین بلایی رو سرم آوردین! کاپل: کوکوی ژانر:انگست،اسمات،مافیا،رمنس نویسنده: #Emma دوستان این فیک متعلق به این نویسنده ی مهربونمونه که اجازه دادن داستان جذابشون داخل اکانتم بمونه😍💋 آیدی تلگرام : @M1n8ung واتپد: Emmary_kim22
Forced sect (فرقه اجباری) von Demo___
26 Kapitel Laufend Erwachseneninhalt
خلاصه:تهیونگ پسری که همیشه به خاطره بنیه ی ضعیف و سو تغذیه ای که داشته،مورد آزار و اذیت و تمسخره بچه های مدرسه قرار میگیره اما هیچکدوم از اونها نفهمیدن چه زخمی رو روی روحش به جا گذاشتن. زخمی که ثمره اش ساخت ماده ای شد که زندگیش رو‌تغییر داد ... از روزی که جئون ها وارد زندگیش شدن همه چیز پیچیده تر از چیزی شد که فکرش رو میکرد و اونجا بود که زندگی برای اون به یک مکان مهیج و استرس زا تبدیل شد! هر دو‌ سعی در مخفی کردن رازهاشون داشتن اما چی میشه اگه خیلی ساده رازها فاش بشن؟ چطوری میتونستن جلوی سرنوشتی که داشت کنترلشون میکرد رو‌ بگیرن؟ ___________________________________________ _نظرت راجبه برادر جدیدت چیه؟ همین سوال یهویی برای شوک شدن تهیونگ کافی بود. واقعا چه جوابی باید به قیافه ی بشاش مادرش میداد...اون خیلی مرموز و عجیبه؟؟؟ وقتی به چشم‌ کورش نگاه میکنم میترسم؟؟ آهی تو فکرش کشیدو لبی تر کرد.همزمان که لباس هاش رو عوض میکرد؛لبخند فیکی زد و جواب داد: +خوبه!!عاممم فقط یکم اخلاقش خاصه همین..مطمئنا باهاش کنار میام...اره!!!.جونگ کوک‌ پسر خوبیه. _______________________ writer:Demo Couple:KOOKV،SOPE Genre: romance, sciencefiction,smut,dram,angst _______________________
🫂Encounter✨️KookV von SmokyLey
71 Kapitel Laufend
تهیونگ، جین و جیهوپ بخاطر دسته گلی که آب دادند، به بیمارستانی نزدیک مرز شمالی تبعید شدند تا به عنوان تنبیه 6 ماه آینده رو اونجا کار کنند اما توی ناکجاآباد، باید با چه مسائلی سروکله بزنند؟! 🔫🩸💉 Name: Encounter🫂مواجهه Writer: Smokyley ✒️ Main Couple: KookV Side Couples: Yoonmin, Namjin, hopechan Genre: Romance,Gay❤️‍BL, Drama, Smut💦, Dailylife, HappyEnd👨🏻‍❤️‍👨🏻 کاپل ها: 💘کوک♡وی💘نام♡جین💘یون♡مین💘هوپ♡چان (جیهوپ و بنگ چان)💘 ژانر داستان: نظامی○پزشکی●عاشقانه○هیجانی○روزمره●درام○هپی اند(برای تمام کاپل ها)●فول اسمات🔞(باجزئیات برای تمام کاپل ها) نویسنده: Smokyley ✒️👻 ⏰️وضعیت: درحال آپ👷🏻‍♀️ 📢زمان آپ: نامشخص✨️ ‼️⛔️با ترتیب شماره‌ها بخونید چون نمیدونم چرا واتپد ترتیب پارت‌ها رو به هم زده⚠️🚫 ووت و کامنت اجباری نیست، اما اگه ببینم، مطمئنا خوشحال میشم.🧡 ممنون از اینکه وقت با ارزشتونو میزارید و داستانمو برای خوندن انتخاب می کنید.💚 اگه خوشتون اومد لطفا به reading list اضافه کنید تا بقیه هم ببیننش.💜
 《 organisation 》 von LaRoza44
15 Kapitel Laufend
[ سازمان ] سال 1572 پنج تا دوست صمیمی؛ پارک ، مین ، وانگ ، جئون و کیم به خاطر مرتکب شدن به یه اشتباه .... از اون موقع 450 سال گذشته و حالا قدرت از پدرها به پسرها رسیده و الان اونها مجبورن پایبند قوانین اجدادشان باشن . این وسط چه اتفاق هایی ممکنه پیش بیاد؟ بخشی از داستان : نامجون: میدونم با تاسف من هیچی درست نمیشه اما من واقعا متاسفم و قول میدم که جبران کنم و اولین قدم هم برای جبران کارم جدا شدن از عمومه . از تشکیلات عموم جدا میشم و با تو و پدرت همراه میشم. امیدوارم که تو منو ببخشی. جین برای بار دوم توی اون شب شُکه شد. الان واقعا نامجون میخواست عموش ، کسی که این همه سال بزرگش کرده بود رو ترک کنه، و به خودش و پدرش کمک کنه فقط بخاطر اینکه جین ببخشدش . ****** جونگ کوک : نشنیدم جوابتو .... فهمیدی چی بهت گفتم ؟ تهیونگ : ب..بله. فکش رو ول کرد و یه قدم بهش نزدیک شد و گفت : جونگ کوک : آفرین عزیزم ، امیدوارم دیگه تکرار نشه چون فقط با یه سیلی قضیه رو تموم نمیکنم . اینم بدون که رفتار من فقط به رفتار خودت بستگی داره... خودتی که تعیین میکنی باهات مثل یه زندانبان رفتار کنم یا یه شوهر پس از این به بعد حتما مراقب حرف هات و رفتارت باش‌‌‌‌‌‌ **** ژانر: اکشن، اسمات ، عاشقانه ، جنایی ، مافیا، .. زمان آپ: آخر پارت اول توضیح دادم (^-^)/💜
Vielleicht gefällt dir auch
Slide 1 of 20
LOVE AGAIN // KOOKV ✔️ cover
"ᴄʜᴏꜱᴇɴ" kookv cover
𝐘𝐨𝐮𝐫 ��𝐄𝐲𝐞𝐬 cover
ℂ𝕣𝕒𝕫𝕪 𝕂𝕚𝕞✔ cover
𝐌𝐲 𝐩𝐞𝐚𝐜𝐞«𝐯𝐤𝐨𝐨𝐤» cover
Him ~|| VKook AU cover
My boxer_vkook cover
𝙐𝙜𝙡𝙮 𝘙𝘌𝘋🍒➬ •ᵛᵏ• cover
Uncle•°•°•°Vkook cover
STUCK WITH YOU | VKOOK \ KOOKV cover
My pink boy [ Yoonmin ] cover
THE LAST OMEGA cover
Fake Marriage:ازدواج سوری cover
PRINCE // KOOKV ✔️ cover
Dream on fire | VK cover
Forced sect (فرقه اجباری) cover
Dark Omega|vk| cover
��🫂Encounter✨️KookV cover
I WISH - TAEKOOK  cover
 《 organisation 》 cover

LOVE AGAIN // KOOKV ✔️

21 Kapitel Abgeschlossene Geschichte Erwachseneninhalt

[دوباره عاشقی || Love Again] >⁠.⁠< |COMPLETE| "ت...تهیونگ لعنتی این چه کاری بود کردی؟" با عجله سمت پسر رفت و دست خونیشو بین دستاش گرفت تهیونگ احساس بیحالی و سستی میکرد با دست سالمش لباس جونگکوک رو چنگ زد تا از افتادنش جلوگیری کنه ، جونگکوک سریع متوجه شد و دستاشو دور کمر پسر حلقه کرد چشمای تهیونگ هر لحظه بسته تر میشد و نگرانی جونگکوک بیشتر "م..من دوست دارم جونگکوک!" تهیونگ پرستار سابق بچه ی جئون بعد از چهار سال دوباره اون پدر و پسر رو میبینه! آیا جئون مغروره چهار سال پیش می‌تونه به تهیونگ کمک کنه؟؟ کاپل: کوکوی ژانر:رمنس،انگست، اسمات نویسنده: گرداب ⚠️ورژن ویکوک این فیک داخل همین اکانت قرار دارد⚠️