همون طور كه خيره نگاهش ميكرد گفت : _ كاش من نقـاش بودم تـوما نيشخندي زد و به سمت مرد بزرگ تر چرخيد . و نگاهش رو به دست ه ا و انگشت هاي كشيدش داد و لب زد : + با دست هايي كه هميشه اسلحه بينشون چرخ خورده ، نميتوني قلم نقاشي بگيري ،كيم ويكتور . بهش نزديك تر شد و دستش رو براي لمس صورت زيباش جلو برد ولي با عقب كشيدن افسونگر سركشش دستش بين راه خشك شد و لبخند تلخي مهمون صورتش شد . _ به خاطر تو ، به خاطر تو جونگكوك ميتونم هركاري كنم حتي ميتونم به دست هايي كه از بچگي چيزي جز اسلحه نگرفتن ياد بدم كه قلم نقاشي بگيرن و چهره بي نقص تورو روي همه بوم هاي دنيا بكشن . کاپل : تهکوک ژانر : مافیایی ، درام ، اکشن ، +18 نویسنده : مرینوAll Rights Reserved