دوست داشتنت یه جنگ بود!
جنگی بین قلب و مغزم!
جئون جونگکوک
چشمام پرستش گونه روی لب های صورتی رنگ و پوست شیری رنگت می چرخه
اما دست هام فقط تو چند سانتی بدنت قرار میگیره!
نفس های گرمت لبام رو قلقلک می ده
اون بار
آدم های کثیف داخلش
اون برگهای که برای داشتنت امضا کردم
چیزی از پاکیت کم نمی کنه زیبای من
پس اینطوری به خودت تو آینه خیره نشو
اون دست هایی که بدون اجازه لمست کردن
الان سوزونده شدن
و کاشکی می تونستم
خاطراتی که اینطوری باعث میشه با ترس بهم خیره بشی رو پاک کنم!
مین یونگی
من بخاطر تو زندگی کردم و اون رو کشتم...
من هیولایی که همه ازش می ترسیدن رو نابود نکردم!
چون برای محافظت از معشوقم نیاز بود
فقط حواسم بود تا هیچوقت ماسکی که برای پوشوندنش استفاده می کردم رو در مقابلت در نیارم!
سنگینیه اسلحه داره اذیتم می کنه
بخاطر این نیست که بهش عادت ندارم
نه اشتباهِ!
زندگی من با کشیدن ماشهها سپری شد
شاید چون اونها برای محافظت از تو بودند نه مثل الان که بین شقیقه هات قرار دارن!
ژانر : جنایی, قرار دادی, مرموز و.......
کاپل : کوکوی, یونمین, نامجین
لورنزو | Lorenzo
_چطور با لورنزو آشنا شدی فابیو؟
+ من یه بوکتروتم * ....زمانی که توی کتابخونه قدم میزدم و کتاب هارو تماشا میکردم انتظار نداشتم که روز بعد یه نسخه نو از هر کتابی که لمس کردم دم در خونم پست بشه و روی اون بسته فقط یه نوشته باشه...
" از طرف لورنزو "
* بوکتروت : کسی که هم عاشق کتابه ، هم درونگراست و به خوندن کتاب و ادبیات کلاسیک علاقه داره !
پارت گذاری: پنجشنبه هر هفته به صورت منظم
کاپل اصلی : یونمین
کاپل فرعی : کوکوی ، جیهوپ و ...
ژانر : مافیا ، دارک ، اکشن ، طنز ، اسمات ، دارای صحنه های خشن ( از لحاظ جنگ و خونریزی)
نکته : این فیک صحنه های خون و خونریزی و خشنی داره که برای همه توصیه نمیشه
#lorenzo