دوست داشتنت یه جنگ بود!
جنگی بین قلب و مغزم!
جئون جونگکوک
چشمام پرستش گونه روی لب های صورتی رنگ و پوست شیری رنگت می چرخه
اما دست هام فقط تو چند سانتی بدنت قرار میگیره!
نفس های گرمت لبام رو قلقلک می ده
اون بار
آدم های کثیف داخلش
اون برگهای که برای داشتنت امضا کردم
چیزی از پاکیت کم نمی کنه زیبای من
پس اینطوری به خودت تو آینه خیره نشو
اون دست هایی که بدون اجازه لمست کردن
الان سوزونده شدن
و کاشکی می تونستم
خاطراتی که اینطوری باعث میشه با ترس بهم خیره بشی رو پاک کنم!
مین یونگی
من بخاطر تو زندگی کردم و اون رو کشتم...
من هیولایی که همه ازش می ترسیدن رو نابود نکردم!
چون برای محافظت از معشوقم نیاز بود
فقط حواسم بود تا هیچوقت ماسکی که برای پوشوندنش استفاده می کردم رو در مقابلت در نیارم!
سنگینیه اسلحه داره اذیتم می کنه
بخاطر این نیست که بهش عادت ندارم
نه اشتباهِ!
زندگی من با کشیدن ماشهها سپری شد
شاید چون اونها برای محافظت از تو بودند نه مثل الان که بین شقیقه هات قرار دارن!
ژانر : جنایی, قرار دادی, مرموز و.......
کاپل : کوکوی, یونمین, نامجین
اون پزشک تازه وارد با موهای کاراملیش باعث ایجاد تغییراتی در قلب دکتر جئون شده...!
در این بوک یادداشتهای دکتر جئون راجع به دکترِ مو کاراملی رو میخونیم.
[خوندن این داستان حداکثر ۱۵ دقیقه زمان میبره.]
ژانر: فلاف، عاشقانه، قسمتی از زندگی، اییو
نویسنده: ویت/VIT
- آپ: تکمیل شده -
- ردهٔ سنی: ۱۳ و بالاتر -
- در حال ویرایش -