ℭ𝔲𝔯𝔰𝔢 𝔊𝔞𝔪𝔢 ♰
  • Reads 874
  • Votes 198
  • Parts 23
  • Reads 874
  • Votes 198
  • Parts 23
Ongoing, First published Jun 12, 2022
توی تاریکی فرو رفتم.هیچی دیده نمیشد.بوی ترشیدگی به مشام میرسید.چشمام فقط تاریکی رومیدیدن. 

تصاویر ترسناکی ازمقابل چشمام گذشت.پسری هفت هشت ساله باموهای اشفته ونسبتا بلند که جلوی صورتش ریخته بود. 

نمیتونستم شکل کامل صورتش روببینم.

دستای استخوانی اش روکه پوست ترک خورده ورنگ پریده ای داشت به طرفم دراز کرد.باصدای خش داری گفت: 

منتظرتم جین هیونگ... 


𝔠𝔬𝔲𝔭𝔩𝔢 : 𝔫𝔞𝔪𝔧𝔦𝔫
𝔤𝔢𝔫𝔯𝔢 : 𝔞𝔡𝔳𝔢𝔫𝔱𝔲𝔯𝔢 , 𝔡𝔯𝔞𝔪𝔞 , 𝔣𝔞𝔫𝔱𝔞𝔰𝔶 , 𝔥𝔬𝔯𝔯𝔬𝔯 , 𝔪𝔶𝔰𝔱𝔢𝔯𝔶 , 𝔰𝔲𝔭𝔢𝔯𝔫𝔞𝔱𝔲𝔯𝔞𝔩 , 𝔱𝔥𝔯𝔦𝔩𝔩𝔢𝔯 
𝔚𝔯𝔦𝔱𝔢𝔯 : 𝔪𝔢𝔩𝔬𝔯𝔦𝔫
All Rights Reserved
Sign up to add ℭ𝔲𝔯𝔰𝔢 𝔊𝔞𝔪𝔢 ♰ to your library and receive updates
or
#363horror
Content Guidelines
You may also like
Emerald blue eyes by helmfae
20 parts Ongoing
Name: Emerald blue eyes /چشمهای ابی زمردی Writer: Helma Ganre: Omegaros_ Smut_ Royal_ mpreg Capel: Vkook_ Namjin ×÷×÷×÷×÷×÷×÷×÷×÷×÷ روی نرده ها نشستم و به ماه خیره شدم . «میفهمم که با یه هدفی نزدیکم میشی جونگ کوکشی اما مطمئن باش نمیذارم بعد از رسیدن به هدفت الفات رو ترک کنی. این یه بازی دو سر باخته برای تو، اگه الفات رو رها کنی گرگت میمیره اما اگه تا اخر با من بمونی خودت و نابود کردی پس بهتره عاشقم بشی تا ضربه نخوری. » پوزخندی به ماه زدم که زیبایی و شکوهش داشت توی اسمون سیاه پادشاهی میکرد. «لونای کوچولوییه، هر چه قدرم نشون بده بزرگ و قدرتمنده اما در برابر من کوچیکه.» ×÷×÷×÷×÷×÷×÷×÷×÷×÷ «خیله خب گرگ کیوت، پاشو تا دوباره فکر تجاوز به سرم نزده.» معلوم بود شوخی میکرد، و من از این جنبش زیادی خوشم میومد. تهیونگ با تکون خوردنش خواست عقب بکشه که توی یه تصمیم انی یقش رو گرفتم و سمت خودم کشیدمش . بدون تلف کردن ثانیه ای لبهام رو محکم به لبهای قلوه ایش کوبوندم وهمون اول بوسه ی خیسی روشون گذاشتم. اگر قرار باشه من وابستش بشم، بهتره اون هم وابسته ی من بشه. از این که رابطمون یک طرفه باشه متنفرم پس باید اون رو هم درگیر خودم بکنم. لبهام رو که اروم روی لباش حرکت میکرد عقب اوردم و شاهد چشمهای متعجبش شدم. این اولین بار بود که چشمهای درشت شده و قیافه ی
𝘈𝘳𝘤𝘢𝘥𝘪𝘢 ❘ 𝘝𝘒 by izeusw
53 parts Ongoing
نام↲ آرکادیا خلاصه↲ شرکت «کایدرا» که در قاره آسیا به عنوان برترین صنعت داروسازی شناخته شده، سال‌ها درحال توسعه پروژه ای بود که در اون انتظار می‌رفت انسان بتواند با بیماری‌های کشنده ای مانند اچ‌آی وی و سرطان مقابل کنه و ضد ویروس شود. اما روزی درحال تست آزمایش بر روی یک انسان بیمار خطایی رخ داد و پس از اون یک اپیدمی در سراسر کره خاکی گسترش یافت، و بوسان، کره جنوبی آلوده به ویروسی شد که آدمخواری رو در افراد مرده بیدار می‌کند. جایی که پسری به نام جئون جونگکوک دانشجوی پزشکی دانشگاه یانسی، به تنهایی برای بقای خود در حال جنگیدن است و تلاش میکند زنده بماند، اما خوشبختانه روزی یک گروه از بازماندگان به رهبری ستوان کیم تهیونگ عضو ارتش سری «ZED» اون رو پیدا می‌کنند. با این حال در این دنیای جدید، جایی که تبدیل به زیستگاه مردگان شده و مردگان شروع به فرمانروایی در هر گوشه از کره زمین کرده‌اند تنها دو گزینه وجود دارد؛ بکش یا کشته شو! ᴳ ᴱ ᴺ ᴿ ᴱ↓ 𝙖𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝘼𝙥𝙤𝙘𝙖𝙡𝙮𝙥𝙨𝙚 𝙧𝙤𝙢𝙖𝙣𝙘𝙚 𝙖𝙣𝙜𝙨𝙩 𝙨𝙢𝙪𝙩 ᶜ ᴼ ᵁ ᴾ ᴸ ᴱ↓ 𝙫𝙠𝙤𝙤𝙠 ⁦ 𝙏𝙊𝙋 𝗧𝗮𝗲𝗵𝘆𝘂𝗻𝗴 𝘽𝙊𝙏𝙏𝙊𝙈 𝗝𝘂𝗻𝗴𝗸𝗼𝗼𝗸
You may also like
Slide 1 of 10
Emerald blue eyes cover
Invisible [Vkook] Season1 cover
𝐑𝐄𝐃 𝐔𝐍𝐈𝐂𝐎𝐑𝐍 cover
Strawberries⊹★(hyunlix)  cover
Brat bunny kills cover
He is change. cover
𝘈𝘳𝘤𝘢𝘥𝘪𝘢 ❘ 𝘝𝘒 cover
I swear💤KOOKV🐺 cover
Lord of Death cover
Boy Meets Evil  cover

Emerald blue eyes

20 parts Ongoing

Name: Emerald blue eyes /چشمهای ابی زمردی Writer: Helma Ganre: Omegaros_ Smut_ Royal_ mpreg Capel: Vkook_ Namjin ×÷×÷×÷×÷×÷×÷×÷×÷×÷ روی نرده ها نشستم و به ماه خیره شدم . «میفهمم که با یه هدفی نزدیکم میشی جونگ کوکشی اما مطمئن باش نمیذارم بعد از رسیدن به هدفت الفات رو ترک کنی. این یه بازی دو سر باخته برای تو، اگه الفات رو رها کنی گرگت میمیره اما اگه تا اخر با من بمونی خودت و نابود کردی پس بهتره عاشقم بشی تا ضربه نخوری. » پوزخندی به ماه زدم که زیبایی و شکوهش داشت توی اسمون سیاه پادشاهی میکرد. «لونای کوچولوییه، هر چه قدرم نشون بده بزرگ و قدرتمنده اما در برابر من کوچیکه.» ×÷×÷×÷×÷×÷×÷×÷×÷×÷ «خیله خب گرگ کیوت، پاشو تا دوباره فکر تجاوز به سرم نزده.» معلوم بود شوخی میکرد، و من از این جنبش زیادی خوشم میومد. تهیونگ با تکون خوردنش خواست عقب بکشه که توی یه تصمیم انی یقش رو گرفتم و سمت خودم کشیدمش . بدون تلف کردن ثانیه ای لبهام رو محکم به لبهای قلوه ایش کوبوندم وهمون اول بوسه ی خیسی روشون گذاشتم. اگر قرار باشه من وابستش بشم، بهتره اون هم وابسته ی من بشه. از این که رابطمون یک طرفه باشه متنفرم پس باید اون رو هم درگیر خودم بکنم. لبهام رو که اروم روی لباش حرکت میکرد عقب اوردم و شاهد چشمهای متعجبش شدم. این اولین بار بود که چشمهای درشت شده و قیافه ی