*یادم نمی اومد درست کی اما درست زمانی که فهمیدم، روحم وجود نداره ،اتفاق افتاد و خیلی سریع و حجومی تموم بدنمو فرا گرفت
درست مثل رعد و برق باعث خشک شدن رگ هام شد!!!
..........
خنده ای که توی فضای تاریک اتاق پیچید
وحشت رو به دلش رخنه کرد
اما متاسفانه چشماش قادر به دیدن توی اون تاریکی نبود
+گفته بودم؛ برای رام شدنت، این من نیستم که قراره تلاش کنه .. بلکه ، این خودتی که خودت رو برام اهلی میکنه.
..........
Name:black blood..
Couple: taekook , yoonmin , namjin ,? , ? , ?..
Genre:action, romance, drama ...
Writer:ANI..
..........
قبل از شروع کردن پارت ها ، پارت ( * مهم ) رو بخونید.
فصل 1
احساس تنهایی خیلی خوبه ولی نه وقتی ۱۶ سال طول بکشه بلاخره یه جایی کم میاری ، کنجکاوی قلقلکت میده و دلو میزنی ب دریا و ...فرار میکنی ...
ولی همیشه قرار نیست نتیجه ی یک اشتباه بد باشه شاید بشه شروع ی زندگی دوستداشتنی و پر ماجرا و شاید عجیب ....
بخشی از داستان :
پس من چی ؟
پسر کوچیک تر ب صورت مثل برف شوگا
نگاه کرد هول شد .." .آلفا !
شوگا بیحرف همون دست جیمین رو سمت لباش برد و خورد . انگشتای عسلی جیمینم همراهش وارد دهنش شد و موج الکتریسیته ای وارد بدن امگا کرد.
جیمین مسخ شده به چشمایی ک اگه اشتباه نمیکرد برق شیطنت از توش پیدا بود خیره شد....
کوک مثل بچه ها اعتراض کرد
" هئونگگگگگ اون مال من بود ..من هنوز گشنمه ..!!!
تهیونگ ک سیر شده بود به دیوار پشت سرش تکیه دادو دستی ب شکمش کشید ...
" آخيش... چه خوب که من سیر شدم ! "
کوک با غیض نیم خیز شد " میام میزنمتا ...
تهیونگ با تخسی نگاهش کرد " جرئت داری بیا...
فصل اول تمام شده😍🖖🏻
.
.
.
فصل دوم در همین صفحه گذاشته میشه 😈🙈
داستان یه خانوادست ....اما ...آیا یه خانواده عادی ؟ ...
.
.
.
+میتونی تصور کنی از پدرت دو سال کوچیک تر باشی ؟!
_ مطمئنی پدرته ؟!
+ اره .....
_ پس دیوونه شدی ..
+ نمیدونم ....شاید ...
.
.
.
زندگی مخفیانه یه خانواده ....و داستان های بینشون ...
.
.
.
هیجانی
کمدی
معمایی
کاپل :