𝔽𝕠𝕣 𝕄𝕪 𝔸𝕞𝕠𝕦𝕣🎻🎨
  • Reads 609
  • Votes 141
  • Parts 8
  • Reads 609
  • Votes 141
  • Parts 8
Complete, First published Jun 14, 2022
───────────────༻
اسم مینی فیک : 
به عشق من

ژانر :  نامه ، خاطرات ، رومنس ، انگست 

توی تعیین ژانر توانایی ندارم  سو خودتون تشخیصش بدید. به منم بگید تا تگ کنم :)

  هشدار فوت یکی از اعضای خانواده 


───────────────༻
All Rights Reserved
Sign up to add 𝔽𝕠𝕣 𝕄𝕪 𝔸𝕞𝕠𝕦𝕣🎻🎨 to your library and receive updates
or
#282jk
Content Guidelines
You may also like
TENSION🍷(vkook) by seta8603
36 parts Ongoing
تَنِش . ( از اسم فیک مشخصه ، کسانی که اعصابشو ندارن نخونن ⭕️) کیم وی،مرد به شدت پرنفوذی که ممکنه هرکاری ازش سر بزنه و همین دلیلی میشه که همسرش جئون جانگکوک ازش طلاق بگیره ، اونم با یه بچه .... چون قبل ازدواج کاملا سنتی و بدون شناختشون هیچ ایده ای راجب اخلاق و شغل همسرش نداشت و بعد ازدواج که متوجه این موضوع میشه نمیتونه کنار بیاد . اما تهیونگ نمیزاره جانگکوک بچشو ببینه مگر اینکه هربار .... ******* "میخوام بیام بچم رو ببینم ، بومیگیرم سیگارتو خاموش کن" دست زیر گلوم گذاشت "تو که قرار نیست دیگه ببینیش ! نگران نباش" مسخ شدم " یعنی چی ؟!" گلومو کمی فشار داد " یعنی دیگه به پامم بیوفتی ؛ نمیزارم دستت به دخترم برسه" خواستم چیزی بگم که ولم کردو پشت چشم های بهت زدم اتاقو ترک کرد . *** روند اپ : نامنظم ⭕️ فیک حول محور سال ۱۹۹۹_۲۰۰۲ میلادی میچرخه. Happy end ❗️ Gener: omegavers ، emotional ،romance ،Angst، drama Couple: vkook ،....... Setayesh* ❗️این اولین تجربه داستان نویسیمه و قطعا مشکلاتی داره‌ ولی ممنون که انتخوابش کردی
You may also like
Slide 1 of 9
Destined love [kookmin] cover
My you  cover
fan boy cover
TENSION🍷(vkook) cover
Heartbeat |sevensome| cover
Your eyes tell || VK || Completed cover
4427 cover
Writer ♬♛ cover
پرسه در نیمه شب cover

Destined love [kookmin]

53 parts Complete

Main couple: kookmin Side couple: namjin Genre: romance, omegaverse, smut🔞, Mpreg, fluf, comedy Writer: Mely Mini fiction * بعضی وقتا انقدر همه چیز خوب پیش میره که خودت شک میکنی. از خودت سوال میکنی که آیا همه چیز همینجوری می مونه؟ چی شد اینجوری شد؟ این آرامش ابدیه؟ یا آرامش قبل از طوفان؟ با فکر به این چیزایی که ناخوداگاه توی ذهنت میپیچه، دست به هر کاری میزنی تا اون خوشی رو تو مشتت نگه داری! طوری بهش چنگ میزنی که یه قسمتایی از خوشیه از لای انگشتات میزنه بیرون و تازه اونجاست که یادت میاد یه سری چیزا رو یادت رفته! *