𝗩𝗺𝗶𝗻
  • Reads 29,649
  • Votes 3,429
  • Parts 14
  • Reads 29,649
  • Votes 3,429
  • Parts 14
Ongoing, First published Jun 16, 2022
یه برده ای لعنتی نباید انقدر زیبا و معصوم میبود اگه اعتراف میکرد اون از همه ای زیر خوابا و برده های که داشت براش زیبا تر و دلنشین تر بود
Couple:Vmin 
genre:Smut.BDSM
All Rights Reserved
Sign up to add 𝗩𝗺𝗶𝗻 to your library and receive updates
or
#43vmin
Content Guidelines
You may also like
Paradise |ᵛᵏᵒᵒᵏ by Armida-ssi
49 parts Ongoing
اسم: Paradise نویسنده: Armida کاپل اصلی: Vkook کاپل فرعی: yoonmin/ yizhan/ namjin/hyunlix/... ژانر: تخیلی/ رمنس/ تاریخی/ فان/ ماجراجویی/ اکشن/پارانورمال/ گی... خلاصه: در ابتدا، شش نژادی که امروزه در راس موجودات قرار دارند در تاریکی ها پنهان شده بودند و موجوداتی عظیم و باشکوه در راس قرار داشتند. موجوداتی به عظمت کوه با بالهایی بزرگ و دندون هایی به برندگی الماس، موجوداتی به نام اژدها. هر کدوم از اونها قدرتی خالق العاده داشت، یکی باعث لرزش زمین و جابجایی کوه ها میشد و دیگری باعث غرش آسمان! یکی باعث خشم دریا و دیگری باعث سوختن و خاکستر شدن چوب ها و سنگ ها و.. موجوداتی با چشم های خاص که میتونست روح هر چیز رو ببینه، حتی یک تکه چوب خشک شده! اونها در سرزمینی باشکوهی زندگی میکردن که امروز با نام "پارادایس" شناخته میشه! زیباترین و پر نعمت ترین سرزمین در تمام دنیا که درست مثل اسمش یک بهشت در دنیای فانیه! تعداد اژدهایان رفته رفته و با گذر زمان کم شد تا اینکه تنها یک اژدها باقی موند! قوی ترین اونها، اژدهای امپراطور که بعضی اون رو اژدهای بنیان گذار صدا میزنن! اون اژدها با قدرت زندگی ای که در اختیار داشت هفتمین نژادی که امروزه در راس قرار داره رو ساخت، دراکونیک ها! موجوداتی شبیه به انسان، اما زیبا تر با قدرتی فرا انسانی که بعد از اژدهایان، دومین
You may also like
Slide 1 of 10
The place where we meet cover
Paradise |ᵛᵏᵒᵒᵏ cover
𝐌𝐘 𝐃𝐀𝐃𝐃𝐘(𝐨𝐧𝐞𝐬𝐡𝐨𝐭) cover
cute baby cover
fiction kookv"vkook cover
BITE cover
Whiskey[ویسکی] cover
𝐆𝐨𝐥𝐝𝐞𝐧 𝐁𝐥𝐨𝐨𝐝 | 𝐊𝐨𝐨𝐤𝐦𝐢𝐧 cover
 hard bunny   تهکوک  cover
𝗩𝗺𝗶𝗻 cover

The place where we meet

8 parts Ongoing

اِمایِ هفده ساله در جست و جوی جنب و جوشی در زندگی اش پا به ماجراجویی شبانه میگذارد به امید اینکه با چیزی غیر منتظره از قبیل موجودات خیالی ای که در کتاب های کودکی اش در مورد آنها خوانده مواجه شود.ولی اِما حتی فکرش را هم نمیکرد که با چیزی غیر منتظره تر از آن نیز می تواند مواجه شود... -کوله پشتی قهوه ای ام را برمیدارم و در آن یک چراغ قوه و کتاب میگذارم.این کاری است که مدتی است برای من عادت شبانه شده.اوایل حتی نمیدانستم مقصد کجاست.اما امشب میدانم.مقصد من از مکان متمایز است، چرا که تنها مقصود من با او بودن است.بودن با او در شبی تاریک هرچند که از فروغ نزدیکی میانمان همچون روزی روشن، منور گشته است.