𝐎𝐦𝐞𝐠𝐚 𝐤𝐢𝐥𝐥𝐞𝐫

خلاصه↫

~سئول معروف به شهر گرگینه ها چندوقتی بود که دچار هرج و مرج شده بود
از هر خانواده یه امگا ناپدید میشد و بعد جنازه ی تیکه تیکه اش گوشه واطراف شهر پیدا میشد...اونها با دادن قول آزادی
امگاهارا میبردن و بعد.....
جیمین...تنها کسی بود که میدونست اونجا چه خبره....امگایی که با همین قول به اون جهنم دره رفته بود اما شانس فرار پیدا کرده بود و حالا خیلی وقت بود واسه کیم نامجون کار میکرد... چه چیزایی پشت پرده داستانه ؟ ایا همه چیز همونیه که داری میبینی؟

_____________________________________________

《وقتی به خودم اومدم که گم شدم توی سیاه چاله ی نگاهت ، شاید سیاه بود اما به زندگیم نور بخشید ... پارادوکس جالبیه مگه نه ؟ اصلا میدونی این قشنگ ترین گم شدنی بود که تجربش کردم جوری که شاید هیچوقت دلم نخواد کسی پیدام کنه .... میخوام سرگردون باشم توی تاریکی ای که زندگیمو روشن کرد ، بهم قول میدی بزاری همیشه گم شده ی پیدای داخل نگاهت باشم؟》
[𝒐𝒎𝒆𝒈𝒂 𝒌𝒊𝒍𝒍𝒆𝒓 𝒅𝒊𝒂𝒍𝒐𝒈]

کاپل : هوپمین / نامجین / کوکوی
ژانر : معمایی / هیجانی / جنایی_اکشن / امگاورس/انگست

𝐖𝐫𝐢𝐭𝐭𝐞𝐧 𝐛𝐲 : 𝑺𝒂𝒅𝒂𝒇 [𝒌𝒊𝒊𝒎𝒄𝒉𝒊𝒊] & 𝐉𝐮𝐥𝐢𝐞𝐭