شاید شب نوشتها
  • Reads 39
  • Votes 4
  • Parts 4
  • Reads 39
  • Votes 4
  • Parts 4
Ongoing, First published Jun 16, 2022
احساس می کنم خیلی عمر کردم. به پشت سرم که نگاه می کنم می بینم یه مسیر طولانی و سخت رو اومدم. خیلی روزها بود که حس میکردم چرا سختی ها تموم نمیشه. ولی بدترین هاشون هم تموم شدن. همه دردها، همه بن بست ها، همه بریدن ها، همه اون خستگی ها، همه اون لحظه های اضطراب، ترس . 
همه اینها با هم نبودن
اونا گاهی لحظه های هراس زندگی من بودن
لحظاتی که زندگی م تو لبه خطرناکی قرار گرفت، ممکن بود خیلی چیزها رو از دست بدم

همه ما ممکنه این لحظه ها رو تجربه کرده باشیم

حالا بعد سالها به پشت سرم که نگاه می کنم می بینم چقدر قوی بودم ، چطور رها نکردم، نترسیدم، ادامه دادم

باور دارم که خدا ، یه نیرو ، یه چیزی همیشه مراقبم بود
اگه نبود همه اون دردها میتونست بدتر باشه
میتونست بیشتر باشه
All Rights Reserved
Sign up to add شاید شب نوشتها to your library and receive updates
or
#140روزمره
Content Guidelines
You may also like
You may also like
Slide 1 of 10
°° 𝐑𝐚𝐧𝐝𝐨𝐦 𝐰𝐢𝐭𝐡 𝐭𝐡𝐞 𝐛𝐞𝐧𝐞𝐟𝐢𝐭𝐬 °° cover
game cover
معرفی فیک:))) cover
°• 𝒀𝒐𝒖 𝒂𝒓𝒆 𝒂 𝒏𝒖𝒕 •° cover
■□ 𝑊ℎ𝑒𝑟𝑒 𝑠ℎ𝑎𝑙𝑙 𝐼 𝑔𝑜? □■ cover
شیرین ترین اشتباه 🔞�⛓️ cover
StoryVault   cover
|~TAEKOOK FANART~| cover
پارافیلا(ویکوک cover
Violet♡[Ziam] Season 1 Completed cover

°° 𝐑𝐚𝐧𝐝𝐨𝐦 𝐰𝐢𝐭𝐡 𝐭𝐡𝐞 𝐛𝐞𝐧𝐞𝐟𝐢𝐭𝐬 °°

23 parts Ongoing

" اتمام یافته " ... سد اند ... ژانر : °° رمنس °° اسمات °° مافیایی°° جنایی°° اکشن °° °°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°° وکیل جوونی که تازه وارد دوره دیده شدنه هوش و حرفه اش شده، با اشتیاق به سمت پرونده ای ۲۰ ساله کشیده میشه.... پرونده ای که مثل زنجیره ای خانوادگی میمونه نه حکم دستگیری داره نه حکم عفو.... چی میشه اگه وکیل جوون با اصلی ترین مهره پرونده و اولین مظنونش وارد تصادفی شبونه شه؟! این تصادفه ناگهانی...مزایایی هم داره ؟ °°°°°°°°°°°°°°°°°° °•°