Wings of the devil
  • Reads 128
  • Votes 20
  • Parts 1
  • Reads 128
  • Votes 20
  • Parts 1
Complete, First published Jun 18, 2022
Mature
«بالهای شیطان»

_چه جوابی برای این نافرمانیت داری؟
+دوست داری چی بشنوی
_اینکه چرا تعظیم نکردی؟
+چرا... چون من از جنس آتش بودم و اون فقط یک مشت خاک بی ارزش... چون حسودی کردم وقتی خدا بیشتر از من بهش توجه داشت... چون نمیتونستم ببینم اون موجود فانی جهان رو به زانوی خودش در میاره درحالی که هیچ قدرتی نداره و خدا، من رو محدود کرده،راضی شدی؟

_کاپل: سپ(هوپگی)، کوکمین، نامجین،ویمین
_ژانر:رمنس، انگست، تخیلی، اسمات، تاریخی
_وضعیت: در حال آپ، روزهای دوشنبه و چهارشنبه
«این فیکشن پایان یافته و به دلیل بن شدن اکانت قبلی دوباره از اول آپ شده. داستان بدون هیچ تغیری آپ میشه»
All Rights Reserved
Sign up to add Wings of the devil to your library and receive updates
or
Content Guidelines
You may also like
dear (عزیز کرده) by im-not-arshyabro
23 parts Ongoing
اسم:dear (عزیز کرده) درحال آپ✍🏻 ژانر:امگاورس٫امپرگ٫تاریخی٫اسمات و ..... کاپل اصلی:ویکوک کاپل فرعی:یونمین خلاصه: خاندان جئون معتقدن که امگا ها سفیدیه دنیا هستند همه ی مردم چوسان باور داشتن که هر امگایی که خون جئون ها را داشته باشه پاک ترین و زیبا ترین امگاست تا اینکه یه فردِ چینی که سفیر پادشاهیه چین بود تو بازار چشمش به امگایی زیبا روی و با ظرافت میخوره سفیر چینی اون امگای بی گناه رو به زور با خودش تا گیشا خانه میکشه و اونجا بهش تجاوز میکنه اون امگا که از خاندان جئون بود روز بعدش خودش رو با تیکه ای پارچه از سقف اتاقه گیشا خانه آویزون میکنه و خود کشی میکنه و بعد از اون تا چند صد سال بعد خاندان جئون امگایی از خون خود نداشتن و فکر میکردن که از طرف الهه ی ماه نفرین شدن و با ورود جونگکوک کوچولوی ما این نفرین شکسته شد. روز های اپ:جمعه ها این فیک خیلی گوگولی مگولی و سافت و بی دردسره و روزمرست پارت هاش هم احتمالا کم باشن 🎀ورژن کوکوی توی همین اکانت با همین اسم🎀
✧HOME✧ by timi_vkook
42 parts Ongoing
وضعیت عمارت کیم افتضاح بود. همه جا سکوت کر کننده ای جیغ میکشید و تنها کسی که این وسط با آرامش دمنوشش رو مزه میکرد تهیونگ بود و این رفتار خونسردانه اش داشت تمام نورون های عصبی خانواده رو بیشتر و بیشتر تحریک میکرد.. انگار ک متوجههِ ماجرای پیش اومده نشده بود! این ماجرا نه تنها زندگی خودش بلکه تمام اطرافیانش،حتی باغبون عمارت هم تحت تاثیر خودش قرار میداد. هنوزم صدای مجری مو کوتاه و خوش قیافه شبکه خبر توی گوشاشون پخش میشد "کیم تهیونگ،تنها فرزند تاجر بزرگ،کیم دهیون گی است؟" _______________________________ قسمتی از داستان: ×گول چندتا بوس و بغل و نگاه پر لذت و نخور بدبخت! اینا همش شهوته..تهیونگ آدم خودخواهیه حالا که فرصتشو داره میخواد تمام استفاده اش رو ازت بکنه.اونی که اول و آخرش واسش میمونه منم مننننن! + تو به قول خودت چند سال جلو چشمش،بیخ گوشش و توی بغلش بودی ولی من و ندید انتخاب کرد.. اونم نه برای یه وان نایت برای ساختن تموم زندگیش توی بغلم!! _______________________________ کاپل:ویکوک ژانر:زندگی روزمره_رمنس_اسمات وضعیت:درحال آپ نوبسنده:@tiam_vkook
TENSION🍷(vkook) by seta8603
34 parts Ongoing
تَنِش . ( از اسم فیک مشخصه ، کسانی که اعصابشو ندارن نخونن ⭕️) کیم وی،مرد به شدت پرنفوذی که ممکنه هرکاری ازش سر بزنه و همین دلیلی میشه که همسرش جئون جانگکوک ازش طلاق بگیره ، اونم با یه بچه .... چون قبل ازدواج کاملا سنتی و بدون شناختشون هیچ ایده ای راجب اخلاق و شغل همسرش نداشت و بعد ازدواج که متوجه این موضوع میشه نمیتونه کنار بیاد . اما تهیونگ نمیزاره جانگکوک بچشو ببینه مگر اینکه هربار .... ******* "میخوام بیام بچم رو ببینم ، بومیگیرم سیگارتو خاموش کن" دست زیر گلوم گذاشت "تو که قرار نیست دیگه ببینیش ! نگران نباش" مسخ شدم " یعنی چی ؟!" گلومو کمی فشار داد " یعنی دیگه به پامم بیوفتی ؛ نمیزارم دستت به دخترم برسه" خواستم چیزی بگم که ولم کردو پشت چشم های بهت زدم اتاقو ترک کرد . *** روند اپ : نامنظم ⭕️ فیک حول محور سال ۱۹۹۹_۲۰۰۲ میلادی میچرخه. Happy end Gener: omegavers ، emotional ،romance ،Angst Couple: vkook ،....secret ♡ Setayesh* این اولین تجربه فیک نویسیمه و قطعا مشکلاتی داره‌ ولی ممنون که انتخوابش کردی
You may also like
Slide 1 of 10
No Exit | خروج ممنوع cover
dear (عزیز کرده) cover
5 times Wang Yibo didn't mean to be romantic but was (guess what the + 1 is) cover
my moon🤍🌙 cover
Satisfaction(Minibook) cover
✧HOME✧ cover
پرسه در نیمه شب cover
Your eyes tell || VK || Completed cover
TENSION🍷(vkook) cover
لورنزو | Lorenzo cover

No Exit | خروج ممنوع

23 parts Ongoing Mature

بیست سال نخستِ قرن بیست و یکم، سال‌های ملتهبی برای باند قاچاقچیان و تجّارِ برده‌های جنسی در تهران بود. سلسله وقایعِ ناگواری که منجر به ناپدید شدن چند هزار دختر نوجوان شده بود، چیزی کم از یک تراژدیِ تاریخی نداشت. شکار و تربیتِ چندین هزار دختر، گردش مالی میلیاردی، ارباب‌های نزدیک به قدرت و فروش و نمایشگاه‌های زیرزمینی، این‌ها همه در سایه‌ی خنک و خلوت مملکتی رخ میداد که زیر و بمِ اقتصاد و اجتماعش درگیر بحران بود، و کمتر کسی پیدا می‌شد که وقت و حوصله‌ی محدودش را صرف چنین قصه‌های تراژیکی بکند.