Story cover for Blue Euphoria🍂☕[YoonMin ver] by Kintsugiq
Blue Euphoria🍂☕[YoonMin ver]
  • WpView
    Reads 212
  • WpVote
    Votes 37
  • WpPart
    Parts 5
  • WpView
    Reads 212
  • WpVote
    Votes 37
  • WpPart
    Parts 5
Ongoing, First published Jun 19, 2022
ʚ Fanfiction Ongoing ɞ
꒰ Couple: YoonMin ꒱
꒰ Genre: Romance, Smut, Angst, Dram, Melo Dram ꒱

شاید اگه یک روز ازم بپرسن چی بیشتر از همه آزارت میده، نتونم از بین افکارم چیزی رو انتخاب کنم...
احتمالا زندگی برام نوعی آزار و شکنجه محسوب میشه. چطوری میشه از یک چیز جزئی، کلیت رو انتخاب کرد؟
احتمالا نمیشه، و درد یک کلمه جزئی و زندگی کلیت این درده
در اصل زندگی یک کوه همراه با سراشیبی رو به بالاست که برعکس تصورت هرچی به نوک قله اش نزدیک تر میشی، به جای خوشحال تر بودن غمگین تری و درد پاهات اونقدر زیاد میشه که فراموش می‌کنی باید از مناظر اطراف لذت ببری. در کل فراموش می‌کنی این مسیر فقط برای رسیدن به قله نیست و چیز های بیشتری هم داره.
فکر کنم زمانی این موضوع رو فهمیدم که زندگیم بین نقطه ای گیر افتاده بود، کم آورده بودم و با پاهایی که از درد می‌لرزید بین مسیرم متوقف شده بودم
اون زمان وقتی برای مدت زمانی نسبتا طولانی ایستاده بودم و حرکتی نمیکردم، بالاخره متوجه اطراف شدم و فهمیدم که در کنار درد زیادی که توی قلبم و حتی استخوان هام نفوذ کرده، شیرینی خاصی نهفته است.
اینطوری شد که تصمیم گرفتم از سرخوشی آبی بگم 
داستانی که متعلق به فراز و نشیب احساسات کودکانه ای که بالغ میشه و افکاری که در نهایت تبدیل به محافظ تو برای تحمل کردن این درد میشن...
˗ˏˋ Writer: Ana ˎˊ˗
All Rights Reserved
Sign up to add Blue Euphoria🍂☕[YoonMin ver] to your library and receive updates
or
#373ویکوک
Content Guidelines
You may also like
•𝐆𝐫𝐚𝐲 𝐃𝐢𝐚𝗺𝗼𝐧𝐝•ᵛᵏᵒᵒᵏ by meral_writ
68 parts Ongoing
Vkook_الماس خاکستری ـ درد ازادی که بهم دادی از دردی که مستحقش بودم دردناک تر بود •امگایی که این اجبار رو برای رسیدن به عشق پنهانی که داشت قبول کرد و این ازدواج قراردادی رو پذیرفت. صبر کردن و دور شدن از رویا و هدف ها و زندگی که هیچ شباهتی در ذهنش نداشت، هیچ آسان نبود زندگی که پشتش منافع هایی پنهان بود برایش هیچ مفهومی نداشت ، اما گویی خودش هم آغشته به این رنگ های تیره شده بود، گمان میکرد نجات پیدا میکند!!• هفت سال زندگی که هردو با تنفر رنگ زدند و هیچکدام تلاشی برای دوست داشته شدن نمیکردند. آنها سخت میگرفتند ؟ یا زندگی سختی های پنهان داشت که انتقام درش نهفته بود؟! ___________________________________________ با چهره ی بی حسش بهش زل زد _ داری بد میکنی امگا لحظه ی ترس رو احساس کرد اما طولی نکشید که این حس رو خاموش کرد وبا تندی گفت: ـ هم از خودت هم از کل زندگیت متنفرم.. وارِن با لحنی خنثی رو بهش گفت: _ کُلت روی پیشونیت نذاشتم که دوستم داشته باش!.. writer:Meral Cuple:Vkook Genre:Dark-romance, psychological fiction,Omegaverse,fantasy,smut,Angst٫ A-mperg
Extinct | namjin by artonis02
83 parts Ongoing
با انقراض ناگهانی یه گونه ی جنگجو، گرگینه ها جنگ و به جادوگرا باختن و برای همیشه به جهان انسانا تبعید شدن. اونا زندگی جدیدی رو شروع کردن که توش خون و رده، قدرت واقعی هرکس بود. همه آروم آروم فراموش کردن که چطور یه زمانی با جادوگرا میجنگیدن، و زیر لایه ی نازک صلح نظم شکننده شون و ساختن. البته این تا زمانی بود که کیم سوکجین متولد نشده بود. اون قرار بود یه آلفای خون خالص باشه. وارث خاندان بزرگ و باستانی کیم. ولی هیچ چیز طبق نقشه پیش نرفت. حالا اون همون هیولایی بود که از وسط کوه یخ زنده درش اورده بودن و قرار بود صلح و زیر پاش خرد کنه. خب دوستان این فیک در ظاهر باید نامجین باشه ولی به معنای واقعی کلمه راجب هر سه زوجه (زوج اصلی چی هست اصلا) در کلام ساده شما سه تا داستان مرتبط باهم و میخونین که همه یک ماجرا رو پیش میبرن به اطلاعات دقت کنین چون بدون دلیل نیومدن (بعد نگین نگفتی😁) ماجرا ممکنه تا پارت هیجده یکم لایت باشه چون ارتباطات تازه داره شکل میگیره ولی بعدش سرعت فیک به شدت بالا می‌ره قبل اسمات ها هشدار میدم که اگه نمیخواین نخونین 🔞 Couples: +Namjin +Yoonmin +Vkook/ Kookv
You may also like
Slide 1 of 10
𝗦𝗶𝗻 𝗢𝗳 𝗧𝗼𝘂𝗰𝗵 ⑈𝗩𝗞𝗼𝗼𝗸 ⑈ cover
•• Supreme ••  cover
𝖪𝗂𝗌𝗌 𝖳𝗁𝖾 𝖯𝗌𝗒𝖼𝗁𝗈 𖦹 𝖪𝖵 cover
Kookv | رد نیش  cover
665,666,667 °To Numbers Life Is Nothing|° cover
𝐂𝐀𝐋𝐈𝐆𝐎 *ᴠᴋᴏᴏᴋ* cover
Freesia  [vkook] cover
𝑩𝒓𝒐𝒌𝒆𝒏 𝒎𝒂𝒕𝒆 ✘ⱽᵏᵒᵒᵏ cover
•𝐆𝐫𝐚𝐲 𝐃𝐢𝐚𝗺𝗼𝐧𝐝•ᵛᵏᵒᵒᵏ cover
Extinct | namjin cover

𝗦𝗶𝗻 𝗢𝗳 𝗧𝗼𝘂𝗰𝗵 ⑈𝗩𝗞𝗼𝗼𝗸 ⑈

17 parts Ongoing

𖥔لمسِ گناه𖥔🔞 کیم تهیونگ که پس‌از مرگ دخترش خودش رو از دنیا جدا کرده، مجبور می‌شه به‌مدت شش ماه، بادیگارد و هم‌خونه‌ی جئون جونگ‌کوک، پسری که دوازده سال ازش کوچیک‌تره، بشه. ژیمناستیک‌کاری که معصومیتش رو پشت سرکشی پنهان کرده. تهیونگ برای مبارزه و حفاظت آموزش دیده بود؛ اما نه برای پسری که بودنش، خطی باریک میان وظیفه و وسوسه‌ای بود که باید زیر یک سقف، اون رو تحمل می‌کرد. - من زن و بچه داشتم جونگ‌کوک، هیچ‌وقت از مردها خوشم نمی‌اومده. - برای همین وقتی تمرین می‌کنم خشتکت تنگ می‌شه؟ ⊹ نام⤟لمسِ گناه ⊹ کاپل⤟ویکوک ⊹ ژانر⤟انگست/رومنس/درام/اسمات