Blue Euphoria 🍂☕[VKook ver]
  • Reads 383
  • Votes 74
  • Parts 5
  • Reads 383
  • Votes 74
  • Parts 5
Ongoing, First published Jun 19, 2022
Mature
ʚ Fanfiction Ongoing ɞ
꒰ Couple: VKook ꒱
꒰ Genre: Romance, Smut, Angst, Dram, Melo Dram ꒱

شاید اگه یک روز ازم بپرسن چی بیشتر از همه آزارت میده، نتونم از بین افکارم چیزی رو انتخاب کنم...
احتمالا زندگی برام نوعی آزار و شکنجه محسوب میشه. چطوری میشه از یک چیز جزئی، کلیت رو انتخاب کرد؟
احتمالا نمیشه، و درد یک کلمه جزئی و زندگی کلیت این درده
در اصل زندگی یک کوه همراه با سراشیبی رو به بالاست که برعکس تصورت هرچی به نوک قله اش نزدیک تر میشی، به جای خوشحال تر بودن غمگین تری و درد پاهات اونقدر زیاد میشه که فراموش می‌کنی باید از مناظر اطراف لذت ببری. در کل فراموش می‌کنی این مسیر فقط برای رسیدن به قله نیست و چیز های بیشتری هم داره.
فکر کنم زمانی این موضوع رو فهمیدم که زندگیم بین نقطه ای گیر افتاده بود، کم آورده بودم و با پاهایی که از درد می‌لرزید بین مسیرم متوقف شده بودم
اون زمان وقتی برای مدت زمانی نسبتا طولانی ایستاده بودم و حرکتی نمیکردم، بالاخره متوجه اطراف شدم و فهمیدم که در کنار درد زیادی که توی قلبم و حتی استخوان هام نفوذ کرده، شیرینی خاصی نهفته است.
اینطوری شد که تصمیم گرفتم از سرخوشی آبی بگم 
داستانی که متعلق به فراز و نشیب احساسات کودکانه ای که بالغ میشه و افکاری که در نهایت تبدیل به محافظ تو برای تحمل کردن این درد میشن...
˗ˏˋ Writer: Ana ˎˊ˗
All Rights Reserved
Sign up to add Blue Euphoria 🍂☕[VKook ver] to your library and receive updates
or
Content Guidelines
You may also like
TENSION🍷(vkook) by seta8603
35 parts Ongoing
تَنِش . ( از اسم فیک مشخصه ، کسانی که اعصابشو ندارن نخونن ⭕️) کیم وی،مرد به شدت پرنفوذی که ممکنه هرکاری ازش سر بزنه و همین دلیلی میشه که همسرش جئون جانگکوک ازش طلاق بگیره ، اونم با یه بچه .... چون قبل ازدواج کاملا سنتی و بدون شناختشون هیچ ایده ای راجب اخلاق و شغل همسرش نداشت و بعد ازدواج که متوجه این موضوع میشه نمیتونه کنار بیاد . اما تهیونگ نمیزاره جانگکوک بچشو ببینه مگر اینکه هربار .... ******* "میخوام بیام بچم رو ببینم ، بومیگیرم سیگارتو خاموش کن" دست زیر گلوم گذاشت "تو که قرار نیست دیگه ببینیش ! نگران نباش" مسخ شدم " یعنی چی ؟!" گلومو کمی فشار داد " یعنی دیگه به پامم بیوفتی ؛ نمیزارم دستت به دخترم برسه" خواستم چیزی بگم که ولم کردو پشت چشم های بهت زدم اتاقو ترک کرد . *** روند اپ : نامنظم ⭕️ فیک حول محور سال ۱۹۹۹_۲۰۰۲ میلادی میچرخه. Happy end ❗️ Gener: omegavers ، emotional ،romance ،Angst، drama Couple: vkook ،....... Setayesh* ❗️این اولین تجربه داستان نویسیمه و قطعا مشکلاتی داره‌ ولی ممنون که انتخوابش کردی
You may also like
Slide 1 of 10
𝐕𝐞𝐭𝐢𝐯𝐞𝐫🌱 cover
پرسه در نیمه شب cover
TENSION🍷(vkook) cover
Your eyes tell || VK || Completed cover
𝖮︎𝗋𝖺𝗇︎𝗀︎𝖾 𝗌𝗍𝖺𝗋 | 𝐕𝐊 cover
fox cover
cat boy cover
GREY • 𝘝𝘬𝘰𝘰𝘬 cover
⚜️𝕲𝖊𝖓𝖊𝖗𝖆𝖑⚜️ cover
𝐎𝐰𝐧𝐞𝐝 𝐭𝐨 𝐎𝐛𝐞𝐲 {𝐯𝐤} cover

𝐕𝐞𝐭𝐢𝐯𝐞𝐫🌱

17 parts Ongoing

داستانِ پسرک امگای شیرین و پدر آلفاش که قراره به دست دکتری جوان و کاربلد به نام کیم تهیونگ رقم بخوره؛ دکتری که با دل‌سوزی و مهربانیِ دل‌نشینش، جایگاه مهم و ارزشمندی در دل پدر و پسر ایجاد خواهد کرد!~ 𝀤𝀤𝀤 «جه‌هویا می‌دونه که آقا سفیده خیلی دوستش داره!» «تو نمی‌تونی این‌قدر تهیونگ رو دوست داشته باشی! من حسودی‌ام می‌شه.» «بابایی... اختاپوس توی کارتون باب‌اسفنجی خیلی شبیه توئه. «یعنی من... من شبیه اون دماغ‌گنده‌ام، وروجک؟!» ــــــــــــــــــــــــــــ༺Vetiver༻ــــــــــــــــــــــــــ ✤ganer: Omegaverse, Romance, smut ✤Couple: Kookv Telegram: @lunenoire_6 ~𝓜𝓸𝓸𝓷𝓼𝓪𝓷 𝓵𝓸𝓿𝓮𝓼 𝔂𝓸𝓾♡