"قهوه کاغذی☕📎" "گفتم : _ «نیمی از عمر خود را به تمسخر آنچه دیگران به آنها اعتقاد دارند میگذرانیم و نیمی دیگر را در اعتقاد به آنچه دیگران به تمسخر میگیرند » آرام در شیشه بخار کرده پنجره کتابخانه نوشت: _ "کافه زیر دریا اثر استفانو بنی"؟ بی توجه به سوالش بلند گفتم: _ شاید اعتقاد تو به من باعث تمسخر اطرافیانت بشن ولی توی دنیایی که تو برای من ساختی حتی پیرزن کتابدار هم سعی نمیکنه ساکت بودن تو کتابخونه رو بهم گوشزد کنه... حالا تو بگو... دلیل خودخواهی من چی میتونه باشه؟ جوابی ندیدم... و پس از مدتی پیرزن کتابدار از جایش بلند شد و ساکت بودن در کتابخانه را بهم گوشزد کرد... شیرینی قهوه کاراملی ام برایم مثل زهر تلخ شده بود..."All Rights Reserved