تولد دو کودکی که سرنوشتشان بقای بشریت را تعیین خواهد کرد. لحظه ای که زندگی از میان نفرین خونین ظهور می کند خورشیدِ هستی خاموش خواهد شد. لحظه ای که دلیل تپش قلبت را فراموش کنی از اعماق جنگل سبز شعله های خونین زبانه خواهد کشید و سکوتی سرد، سر و صدای چمن زار را خواهد کشت. ...... سرش داد کشید _چون تو نمی تونی بدون من بری ،اجازه نداری منو ترک کنی ،تو باید پیش من بمونی •فقط بذار برم هق...چرا دست از سرم بر نمی داری؟ م..من نمی فهمم چی میگی هق...چرا بیخیالم نمی شی ؟ از بس جیغ زده بود گلوش می سوخت. تمام تلاشش رو می کرد که نیوفته و با داد گفت •چرا باید پیشت بمونم ؟ یک قطره ی اشک از چشم های جونگکوک پایین چکید. بغضش شکست و با صدایی که حتی خودش هم به زور می شنید گفت. _چون تو قلب منی ... 💫اسم فیکشن : تو نصف قلب منی 💫ژانر :درام، امگاورس ، اسمات، هپی اند 💫کاپل اصلی : تهکوک 💫کاپل فرعی : یونمین ، نامجین 💫نویسنده : Vervain
12 parts