وانگ ییبو تو به عنوان پلیس مخفی ماموریت داری که وارد باند بزرگ "قوی سیاه" بشی! من روی کمک بزرگ تو حساب باز کردم. تنها کسی که بهش اعتماد دارم تویی!
ییبو در حال که صاف ایستاده بود، گفت:
بله قربان! ناامیدتون نمیکنم. قول میدم!
وانگ ییبو یکی از بهترین نیروهای عملیاتی کشور چین بود؛ برای همین گروه بر روی اون حساب ویژهای باز کرده بود. در طی یک ماه باید به عنوان یک بادیگارد حرفهای آموزش میدید... ییبو قرار بود بادیگارد اصلی قوی سیاه بشه! !
************
مرد سراسیمه بدون اینکه اطلاعی بده، وارد اتاق شد. روبهروی رئیسش زانو زد و گفت:
قربان... تشکیلات "بلک پنتر" رو به عنوان نیروی نفوذی انتخاب کرده!
رئیس بلند شد. روبهروی پنجره ایستاد و در حالی که سیگارش رو داخل ظرف مخصوص خاموش میکرد، پوزخندی زد و زیر لب گفت:
منتظر دیدارتم بلک پنتر! دلم میخواد باهات یک بازی راه بندازم...
*************
بهت قول میدم تا جون دارم ازت مراقبت میکنم... این حرف منو همیشه یادت بمونه قوی سیاه!
*************
به نفعته که موهاتو کوتاه نکرده باشی، بلک پنتر!
به خاطر اینکه باهاش بازی کنی، بلند بود قوی سیاه! وقتی نبودی موهای بلندم باعث میشد بخوام برای همیشه خودمو نابود کنم...
Type: Verse
Genre: Action, Thriller, Romance, AngstTodos os Direitos Reservados