Psychomachy
  • Reads 53
  • Votes 15
  • Parts 1
  • Reads 53
  • Votes 15
  • Parts 1
Ongoing, First published Jul 11, 2022
"می‌دونی....مامانم هر وقت می‌خواست کاری کنه این شعر رو می‌خوند...نمیدونم از کجا یاد گرفته بود ولی همیشه آرامش خاصی بهم میداد
اون بهم  عروسک درست کردن و یاد داد و همیشه هم می‌گفت دوختن تیکه های عروسک مثل بخیه زدنه...به خاطر همینه انقدر توش خوبم
فقط من عروسک پارچه‌ای دوست نداشتم همیشه دوست داشتم با پوست آدما اینکارو کنم 
و بعد از انجام دادنش ...معتادش شدم جالبه 

صدای مامانم و به وضوح یادم میاد ...تک تک تشویق‌هاش  
می‌دونی من همیشه از خواهرام بهتر بودم توی اینکار
حتی یه بار یه عروسک برای بابام درست کردم ولی...
بابام اونو انداخت توی شومینه...و جلوی چشام زحماتم سوخت

منم اون خونه رو روش به آتیش کشیدم تا یادش باشه نباید با منی که ۱۰ سالم بیشتر نبود اونکارو می‌کرد..."
All Rights Reserved
Sign up to add Psychomachy to your library and receive updates
or
#25zouis
Content Guidelines
You may also like
Coshay / نامیرا by rominaromina396
87 parts Ongoing
فصل 1 احساس تنهایی خیلی خوبه ولی نه وقتی ۱۶ سال طول بکشه بلاخره یه جایی کم میاری ، کنجکاوی قلقلکت میده و دلو میزنی ب دریا و ...فرار میکنی ... ولی همیشه قرار نیست نتیجه ی یک اشتباه بد باشه شاید بشه شروع ی زندگی دوست‌داشتنی و پر ماجرا و شاید عجیب .... بخشی از داستان : پس من چی ؟ پسر کوچیک تر ب صورت مثل برف شوگا نگاه کرد هول شد .." .آلفا ! شوگا بیحرف همون دست جیمین رو سمت لباش برد و خورد . انگشتای عسلی جیمینم همراهش وارد دهنش شد و موج الکتریسیته ای وارد بدن امگا کرد. جیمین مسخ شده به چشمایی ک اگه اشتباه نمی‌کرد برق شیطنت از توش پیدا بود خیره شد کوک مثل بچه ها اعتراض کرد هئونگگگگگ اون مال من بود ‌..من هنوز گشنمه تهیونگ ک سیر شده بود به ویوار پشت سرش تکیه دادو دستی ب شکمش کشید آخيش چ خوب که من سیر شدم کوک با غیض نیم خیز شد : میام میزنمتا تهیونگ با تخسی نگاهش کرد جرئت داری بیا... . . . فصل 2 داستان یه خانوادست ....اما ...آیا یه خانواده عادی ؟ ... . . . +میتونی تصور کنی از پدرت دو سال کوچیک تر باشی ؟! _ مطمئنی پدرته ؟! + اره ..... _ پس دیوونه شدی .. + نمیدونم ....شاید ... . . . زندگی مخفیانه یه خانواده ....و داستان های بینشون ... . . . هیجانی کمدی معمایی کاپل : یونمین / ویمین/ کوکمین/ چانبک / سهونبک /
پلیس من  by SetayeshMohammadi2
13 parts Ongoing
خب خب آمدم با یه فیک جدید جذاب و سون سام که باتم هست جیمین بریم سراغ خلاصه (داستان ازین قراره که جیمین یه افسر پلیس خیلی حرفه ای هستش که علاقه زیادی به پول داره یعنینه که پول پرست باشه هااا آرزوی یه زندگی شاهانه داره چیزی که در شاعنش باشه خانواده ای هم نداره ولی بدهکاری به تلب کاراش داره البته پولشونو با بدبختی و عین سگ کار کردن داده و اونا چون دنبال بدنش بودن باید هنوز بهشون پول میداد یعنی تا آخر عمر جیمین ما هم استریت بود و با اینکه پلیس بود و خیلی حرفه ای و رزمی کار هم بود ولی نمیشد چون اونا یه باند بزرگ بودن خلاصه جیمین یه روز پیش رئیسش می‌ره و رعیسش بهش میگه که تو بایت بری به این معمورت و این خیلی حیاتی و سخت هستش پول کلانی هم میگیری که میتونی عالی زندکی کنی جیمین هم قبول می‌کنه و فقط بخاطر پولش به اونجا که می‌ره می‌فهمه همش بازی بوده و اونجا یه جاسوس بوده که جیمین رو لو میده و اونا میفهمند جیمین با اونا در گیر میشه و شکمش تیر میخوره خونریزی شدیدی هم داشتهاینطور میشه که یکی میاد یه چیزایی بهش میگه که هر جا بری میام دنبالت نمیزارم آب خوش از گلوت پایین بره حتا تو زندگی های بعدیت هم و آره میمیره بیدار میشه میبینه تو دنیای انگار افتاده و امگا شده در کل باید بده بعد می‌فهمه که خیلی پولداره همیچی عالی
You may also like
Slide 1 of 10
𝑻𝒉𝒆 𝑾𝒆𝒂𝒑𝒐𝒏(𝑽𝒌𝒐𝒐𝒌) cover
Who are you? cover
Sorry love cover
monster alpha cover
Coshay / نامیرا cover
CAFUNE cover
𝒇𝒊𝒓𝒔𝒕 𝒎𝒆𝒆𝒕𝒊𝒏𝒈 cover
𝐇𝐀𝐈𝐑𝐎 cover
/پایان یافته/KOOKV"MY DOCTOR"🍷🔞 cover
پلیس من  cover

𝑻𝒉𝒆 𝑾𝒆𝒂𝒑𝒐𝒏(𝑽𝒌𝒐𝒐𝒌)

55 parts Complete

_اسـلـحـه_ نویسنده: راحیل کاپل: ویکوک ژانر: جنایی، دارک، اکشن، انگست، ماجراجویی، اسمات، رمنس خلاصه: فرمانده تهیونگ، عاشق دل شکسته ای که برای گرفتن انتقام قتل دوست‌پسرش تراشه ای رو می سازه که عاقبت همه‌اشون رو نامعلوم میکنه و جئون‌ جونگ‌ کوکی که ادعا میکنه فقط یک کافه‌داره و دوست دبیرستان تهیونگه وارد زندگیش میشه اما آیا واقعا جونگ‌کوک همونیه که نشون میده یا چیزهای دیگه ای توی فکرش داره؟