| تکمیل|
نفسای داغش رو تو گردن پسر آزاد کرد.
دست هاش رو محکم گرفته بود تا فرار نکنه ، نه مثل دفعه های قبل
+توی فسقلی..این دفعه چی دزدیدی؟!
پسر کوچیکتر از ترس میلرزید ، اون گیر افتاده بود و راه فراری نداشت.
-م...من..نمیدونم!
مرد بزرگتر پوزخندی زد.
+نمیدونی پارک؟....تو دیگه ساعت یا پولم رو ندزدیدی...تو قلبم رو دزدیدی...
کاپل اصلی : یونمین
کاپل های فرعی: نامجین ، هوسوک :')
ژانر : اسمات ، کمدی ، یکم رمانتیک :"")
《توجه : توی این فیک القاب یا فوحش هایی که ممکنه از شخصیتی به شخصیت دیگه داده بشه اصلا منظور دار نوشته نشده و هیچ هیتی در کار نیست و لذا برای آب و لعاب دادن به داستانه. تمامی شخصیت ها برای ما قابل احترامن و این فقط یه فیک غیرواقعیه و همه اش زاده تخیل نویسنده است》
❌️[پایان یافته]
پارک جیمین پزشکی جوان و تنها، که برای یکسال به دهکده ای دور از شهر نقل مکان کرده بود.
راز های زیادی در گذشته اش داشت اما چیمیشد اگه درست در شب کریسمس، یه شب برفی و سرد، مسیر زندگیش با ورود یکنفر عوض بشه؟
●ژانر: رومنس/مافیایی/اسمات/انگست