SUMMERTIME MAGIC [ persian translate ]
  • Reads 703
  • Votes 165
  • Parts 1
  • Reads 703
  • Votes 165
  • Parts 1
Complete, First published Jul 19, 2022
✨ نام فیکشن : Summertime Magic 
🍒 کاپل : سکای 
💌 ژانر : فلاف ، رمنس ، اسمات 
🌈 نویسنده : celine 
🍭 مترجم : zahra 
🌵وضعیت : وانشات 

وقتی که جونگین برای تعطیلات تابستانی به شهرش برگشت ، به طور اتفاقی کراش دوران دبیرستانش رو ملاقات کرد ، کشنده‌تر ، جذاب‌تر و هات‌تر از چیزی که به یاد می‌آورد ....
All Rights Reserved
Sign up to add SUMMERTIME MAGIC [ persian translate ] to your library and receive updates
or
#293اکسو
Content Guidelines
You may also like
༒︎𝐈𝐤𝐢𝐠𝐚𝐢 by tommytom005
44 parts Complete
‌ [کامل شده] 🤎هر دو عاشق بودند اما دور از هم، هر دو برای هم زندگی میکردند، اما بی هم. قلب‌هایشان به هم گره خورده بود و گویا هیچ چیز توان باز کردن این گره را نداشت اما توان دور کردنشان از هم را چرا. بعد از رفتنش تنها کسی که برایش مانده فرزند کوچکش بود اما حتی فرزندش هم آینه‌ای بود از او. به بودن بی هم عادت کرده بودند، شاید چون چاره‌ای جز این نداشتند اما چه میشد اگر راه‌شان دوباره به هم گره میخورد؟ ایا اینبار باهم بودنشان به معنای خوشبختی بود؟ ‌❈═══════════►••• 💛※ قسمتی از فیک↓: -بیا اینجا ببینم ایکیگای پسر چشماشو چرخوند و با ظرفی که تو دستش بود سمتش رفت: +من فقط اگه بفهمم این ایکیگای که میگی چیه مرد پاشد و پهلوهای پسرو گرفت و بلندش کرد. روی میز نشوندش و بوسه ریزی روی بینیش زد و آروم جوابشو داد: -همین که بدونی تو ایکیگای منی، واست کافی باشه ‌❈═══════════►••• 🤍•⌛️Genre: ,Angst ,romance ,smut ,dram ,mpreg Couple: KOOKV ___ 🧡شروع فصل اول: 26/4/1400 پایان فصل اول : 18/6/1400 شروع فصل دوم : 26/6/1400 پایان:16/12/1400 🥇kookv 🥇فارسی 🥇jungkook
Serendipity ~🍀 by SilverBunny6104
54 parts Complete
🌿•~خلاصه داستان ~•🌿 بکهیون عاشق زندگیش نبود ولی تلاش می‌کرد خوب زندگی کنه. هر روز صبح وقتی در گل‌فروشی کوچیکش رو باز می‌کرد به پرنده رویاهاش اجازه بلندپروازی میداد و همین بهش انرژی برای تلاش بیشتر توی تنهایی‌هاش میداد. ولی تمام نقشه‌های بکهیون با پیدا شدن سروکله دکتر پارک تو زندگیش خراب شد. دکتر بدجنسی که از همه جا تصمیم گرفت طبقه بالای گل‌فروشی بکهیون رو برای مطبش بخره. دقیق جایی که بکهیون می‌خواست توش یه کافه افتتاح کنه... و خب حالا بکهیون یکی رو داشت که ازش متنفر باشه و این از بی‌حسی یه جورایی بهتر بود نه؟ 🪴 -امیدوارم اقامت جهنمی‌ای اینجا داشته باشین. نه...در واقع امیدوارم زمین اصلا دهن باز کنه و شما و مطب زشتتون مستقیم به قعر جهنم منتقل شید. 🩺 +اگه زمین دهن باز کنه من فقط میوفتم تو خونه‌ی تو و فکر کنم خوشحالم بشم. 💢 این داستان دنیای موازی داستان دیگه من Silver and silk ئه. اگه اون رو نخونده باشید هم می‌تونید بخونیدش ولی اگه سیلور اند سیلک رو خونده باشید لذت خیلی خیلی بیشتری از این داستان می‌برید چون... باید بخونید که بفهمید نمی‌تونم توضیح بدم 😂❣️ 🪴 • فیکشن : #Serendipity 🪴 • کاپل‌ها : چانبک 🪴 • ژانر:رمنس.درام.روزمره 🪴 • محدودیت سنی : 🔞 🪴 • نویسنده : @SilverBunny 🐰
You may also like
Slide 1 of 8
༒︎𝐈𝐤𝐢𝐠𝐚𝐢 cover
🍑 𝑩𝑰𝑻𝑪𝑯 🍑 cover
My Daddy cover
I'll Shout If I See Blonde | VKOOK | Completed cover
🐺🍫 The War Of Pheromones 🍑🐺 cover
Excuse Me,Why Are You So Hot? [Completed] cover
🔴▪︎Red line▪︎🔴Seosen1(Full) cover
Serendipity ~🍀 cover

༒︎𝐈𝐤𝐢𝐠𝐚𝐢

44 parts Complete

‌ [کامل شده] 🤎هر دو عاشق بودند اما دور از هم، هر دو برای هم زندگی میکردند، اما بی هم. قلب‌هایشان به هم گره خورده بود و گویا هیچ چیز توان باز کردن این گره را نداشت اما توان دور کردنشان از هم را چرا. بعد از رفتنش تنها کسی که برایش مانده فرزند کوچکش بود اما حتی فرزندش هم آینه‌ای بود از او. به بودن بی هم عادت کرده بودند، شاید چون چاره‌ای جز این نداشتند اما چه میشد اگر راه‌شان دوباره به هم گره میخورد؟ ایا اینبار باهم بودنشان به معنای خوشبختی بود؟ ‌❈═══════════►••• 💛※ قسمتی از فیک↓: -بیا اینجا ببینم ایکیگای پسر چشماشو چرخوند و با ظرفی که تو دستش بود سمتش رفت: +من فقط اگه بفهمم این ایکیگای که میگی چیه مرد پاشد و پهلوهای پسرو گرفت و بلندش کرد. روی میز نشوندش و بوسه ریزی روی بینیش زد و آروم جوابشو داد: -همین که بدونی تو ایکیگای منی، واست کافی باشه ‌❈═══════════►••• 🤍•⌛️Genre: ,Angst ,romance ,smut ,dram ,mpreg Couple: KOOKV ___ 🧡شروع فصل اول: 26/4/1400 پایان فصل اول : 18/6/1400 شروع فصل دوم : 26/6/1400 پایان:16/12/1400 🥇kookv 🥇فارسی 🥇jungkook