Story cover for LO$ER=L♡VER by ournvrlnd
LO$ER=L♡VER
  • WpView
    Reads 16,150
  • WpVote
    Votes 2,387
  • WpPart
    Parts 46
  • WpView
    Reads 16,150
  • WpVote
    Votes 2,387
  • WpPart
    Parts 46
Complete, First published Jul 21, 2022
وقتی به عنوان خبرنگار وارد اون محله متروکه شد فقط یک شهروند معمولی مثل بقیه مردم بود؛ ولی حالا زیر بارون بدون هیچ چتری‌ ایستاده بود، لباسش‌ بوی باروت‌ گرفته بود و باریکه های خون کنار کفش هاش‌ جاری بودن...

GENRE: mafia, romenc, angst, tragedy

COUPLE: YeonBin, TaeGyu‌

Writers: yuzumumu, csbdream
All Rights Reserved
Sign up to add LO$ER=L♡VER to your library and receive updates
or
#71یونبین
Content Guidelines
You may also like
Jeongcheol | کوپید by Simwtsd
23 parts Complete
اسمم یون‌جونگهانه، ولی حالا اینو ولش کن. اگه بخوام صادق باشم، یه کم تیکه‌پرون و کنایه‌زنم. زیاد با بقیه نمیجوشم و فقط یه دوست صمیمی دارم، همین. شایدم یه جورایی از همه بچه‌های مدرسه بدم میاد... ولی یه پسر تو مدرسه هست که... چطور بگم؟ انگار از یه دنیای دیگه‌ست. اون‌قدر جذابه که فکر میکردم حتی نگاهمم نمیکنه. همون پسر رویایی که انگار برای من زیادی خوبه، برای همه زیادی خوبه! میدونی چی میگم؟ همون پادشاه باحال و محبوب مدرسه‌ست که با یه لبخند میتونه دل همه رو ببره... اوف، اینو بد گفتم، نه؟ خلاصه، وقتی یه روز اومد سمتم، قلبم داشت از ذوق وایمیستاد. اما فکر میکنید برای چی؟ ...برای اینکه ازم خواست کمکش کنم تا مخ صمیمی‌ترین دوستم رو بزنه... از همون اول میدونستم نباید دل ببندم و فکر کنم یه روزی ممکنه به من نگاه کنه. ولی بازم گفتم: «باشه، کمکت میکنم.» حتی اگه این کار دل خودمو بشکنه یا حتی دل دوستم که همیشه پشتم بوده، آخه چی ممکنه خراب شه؟ جز اینکه همه‌چیز به هم بریزه؟ فکرم این بود که اونا رو با هم جور کنم، بعد همه‌چیز روبراه میشه... مگه نه؟ ولی خب، زندگی هیچ‌وقت نمیذاره همه‌چیز به این راحتی پیش بره. .......
•𝐆𝐫𝐚𝐲 𝐃𝐢𝐚𝗺𝗼𝐧𝐝•ᵛᵏᵒᵒᵏ by meral_writ
67 parts Ongoing
Vkook_الماس خاکستری ـ درد ازادی که بهم دادی از دردی که مستحقش بودم دردناک تر بود •امگایی که این اجبار رو برای رسیدن به عشق پنهانی که داشت قبول کرد و این ازدواج قراردادی رو پذیرفت. صبر کردن و دور شدن از رویا و هدف ها و زندگی که هیچ شباهتی در ذهنش نداشت، هیچ آسان نبود زندگی که پشتش منافع هایی پنهان بود برایش هیچ مفهومی نداشت ، اما گویی خودش هم آغشته به این رنگ های تیره شده بود، گمان میکرد نجات پیدا میکند!!• هفت سال زندگی که هردو با تنفر رنگ زدند و هیچکدام تلاشی برای دوست داشته شدن نمیکردند. آنها سخت میگرفتند ؟ یا زندگی سختی های پنهان داشت که انتقام درش نهفته بود؟! ___________________________________________ با چهره ی بی حسش بهش زل زد _ داری بد میکنی امگا لحظه ی ترس رو احساس کرد اما طولی نکشید که این حس رو خاموش کرد وبا تندی گفت: ـ هم از خودت هم از کل زندگیت متنفرم.. وارِن با لحنی خنثی رو بهش گفت: _ کُلت روی پیشونیت نذاشتم که دوستم داشته باش!.. writer:Meral Cuple:Vkook Genre:Dark-romance, psychological fiction,Omegaverse,fantasy,smut,Angst٫ A-mperg
𝖮︎𝗋𝖺𝗇︎𝗀︎𝖾 𝗌𝗍𝖺𝗋 | 𝐕𝐊 by Malishka_28
47 parts Ongoing
✦ فصـلِ اول: جونگ کوک، امگای پرتقالیِ قصه‌مون روی یکی از دانشجوهای آلفای کلاسش کراش میزنه؛ پس دست به کار میشه و طبق چیزهایی که توی فن فیک‌ها خونده بود، تصمیم گرفت با اشتباهی فرستادن نودش، مخش رو بزنه؛ ولی پرتقالِ خنگ‌مون تاحالا از خودش نود نگرفته بود. تنها راهِ چاره پیش هیونگش بود؛ پس سراغ هیونگ عزیزش یعنی تهیونگ می‌ره تا ازش کمک بخواد. ( کامل شده🍊 ) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✦ فصـلِ دوم: زندگی مشترک و پیوندِ دائمی دو گرگِ عاشق با سفری به پایتختِ پر جنب‌و‌جوشِ هاوایی، شروع میشه؛ شروعی از جنس لمس داغِ لـب‌های آلفا روی تن صیقلیِ امگاش! با وجودِ داشتن قلبی که از عشق به یکدیگر می‌تپید؛ این زندگی، فراز و نشیب‌های زیادی داشت. آیا آقای آلفا و اورنجی می‌تونستن از پسِ این سختی ها بربیان؟ ✯ 𝘾𝙤𝙪𝙥𝙡𝙚: VKOOK ✯ 𝙂𝙚𝙣𝙧𝙚: Romance, Au, Omegavres, Daily, Funny ✯ 𝙒𝙧𝙞𝙩𝙚𝙧: Bote
You may also like
Slide 1 of 10
Jeongcheol | کوپید cover
EROS(ایتیز/اسکیز) cover
we might be dead by tomorrow (edited version) cover
⁦⚔️⁩The Condition Of Fight⁦⚔️⁩ |Completed| cover
promise cover
𝖪𝗂𝗌𝗌 𝖳𝗁𝖾 𝖯𝗌𝗒𝖼𝗁𝗈 𖦹 𝖪𝖵 cover
•𝐆𝐫𝐚𝐲 𝐃𝐢𝐚𝗺𝗼𝐧𝐝•ᵛᵏᵒᵒᵏ cover
Undercover with a Vengeance cover
𝖮︎𝗋𝖺𝗇︎𝗀︎𝖾 𝗌𝗍𝖺𝗋 | 𝐕𝐊 cover
ROBIN HOOD1 cover

Jeongcheol | کوپید

23 parts Complete

اسمم یون‌جونگهانه، ولی حالا اینو ولش کن. اگه بخوام صادق باشم، یه کم تیکه‌پرون و کنایه‌زنم. زیاد با بقیه نمیجوشم و فقط یه دوست صمیمی دارم، همین. شایدم یه جورایی از همه بچه‌های مدرسه بدم میاد... ولی یه پسر تو مدرسه هست که... چطور بگم؟ انگار از یه دنیای دیگه‌ست. اون‌قدر جذابه که فکر میکردم حتی نگاهمم نمیکنه. همون پسر رویایی که انگار برای من زیادی خوبه، برای همه زیادی خوبه! میدونی چی میگم؟ همون پادشاه باحال و محبوب مدرسه‌ست که با یه لبخند میتونه دل همه رو ببره... اوف، اینو بد گفتم، نه؟ خلاصه، وقتی یه روز اومد سمتم، قلبم داشت از ذوق وایمیستاد. اما فکر میکنید برای چی؟ ...برای اینکه ازم خواست کمکش کنم تا مخ صمیمی‌ترین دوستم رو بزنه... از همون اول میدونستم نباید دل ببندم و فکر کنم یه روزی ممکنه به من نگاه کنه. ولی بازم گفتم: «باشه، کمکت میکنم.» حتی اگه این کار دل خودمو بشکنه یا حتی دل دوستم که همیشه پشتم بوده، آخه چی ممکنه خراب شه؟ جز اینکه همه‌چیز به هم بریزه؟ فکرم این بود که اونا رو با هم جور کنم، بعد همه‌چیز روبراه میشه... مگه نه؟ ولی خب، زندگی هیچ‌وقت نمیذاره همه‌چیز به این راحتی پیش بره. .......