6 parts Ongoing داستان درباره کیم سوکجین ۲۷ساله، پزشک ماهر وجذابی که به عنوان مدیر تیم پزشکی بیمارستان هانسان به نپو اعزام میشه...
*
*
*
بین اون همه هیاهو جونگکوک تمام حواسش معطوف به دلبرش بود که جلوتراز خودش نشسته و به نقطه ای وسط گود خیره شده.
برای جونگکوک مثل روز روشن بود که فقط جسم جینِ که اینجاست ولی فکر وروحش جای دیگه است، درست مثل اتفاقی که امروز تو کمپ افتاد.
جین دوباره خودکارو دست گرفته بود ومدادم درشو باز وبسته میکرد وجونگکوک اونقدری عمیق محو دیدن جین شده بودکه می تونست پرده شفاف اشک که تو چشم های جین جمع شده رو ببینه.
قلبش امونشو بریده بود تا بره ودستشو دور کمر باریک جین حلقه کنه، سرش وروشونه خودش بذاره وباهاش حرف بزنه.
"چی شده قربونت برم ؟چرا حال وهوات ابریه ؟چرا چشمات بارونیه ؟ دورت بگردم باهام حرف بزن."
_______________________
Couple : kookjin
Genre : Action , Romance , Drama , Mystery , Thriller , Millitray , Medical , Psychological , Suspense
همونطور که میبینید همه چی داره🙄☝🏻
صبور باشید تا به همشون برسیم😁