◗ تمام شده!◖
اسم داستان: MASK: Castle
نقاب: قلعه
فصل دوم ماسک
.・゜゜・✧・゚: *✧・゚:*.・゜゜・
ژانر: مافیایی، پلیسی، جنایی، اکشن.
。.。:∞♡*♥✧・゚: *✧・゚:*♥*♡∞:。.。
خلاصه: ما انسان ها میترسیم که خود واقعی خودمون رو نشون بدیم بخاطره همین همیشه یه ماسک رو صورتمون هست که خود واقعیمون رو مخفی میکنه و چی میشه اگه یه روز خود واقعیمون آشکار بشه؟ آیا فکری که درمورد اطرافیانمون نسبت به خودمون میکنیم درسته یا برعکس؟!
امیلی دختریه که توسط گروهی دزدیده میشه و زندگی جدیدی براش شروع میشه ...
( پ.ن: +ذهن امیلی )
پ.ن❌: تمامی اسمامی و مکان ها به داستان تعلق دارد و هیچ اعتبار دیگهای نداره.
تعداد پارت: 18
.・゜-: ✧ :- ❃.✮:▹ ◃:✮.❃-: ✧ :-゜・.
شروع:
1401/5/16
2022,August,7
پایان:
1401/6/24
2022,September,15
فصل 1
احساس تنهایی خیلی خوبه ولی نه وقتی ۱۶ سال طول بکشه بلاخره یه جایی کم میاری ، کنجکاوی قلقلکت میده و دلو میزنی ب دریا و ...فرار میکنی ...
ولی همیشه قرار نیست نتیجه ی یک اشتباه بد باشه شاید بشه شروع ی زندگی دوستداشتنی و پر ماجرا و شاید عجیب ....
بخشی از داستان :
پس من چی ؟
پسر کوچیک تر ب صورت مثل برف شوگا
نگاه کرد هول شد .." .آلفا !
شوگا بیحرف همون دست جیمین رو سمت لباش برد و خورد . انگشتای عسلی جیمینم همراهش وارد دهنش شد و موج الکتریسیته ای وارد بدن امگا کرد.
جیمین مسخ شده به چشمایی ک اگه اشتباه نمیکرد برق شیطنت از توش پیدا بود خیره شد....
کوک مثل بچه ها اعتراض کرد
" هئونگگگگگ اون مال من بود ..من هنوز گشنمه ..!!!
تهیونگ ک سیر شده بود به دیوار پشت سرش تکیه دادو دستی ب شکمش کشید ...
" آخيش... چه خوب که من سیر شدم ! "
کوک با غیض نیم خیز شد " میام میزنمتا ...
تهیونگ با تخسی نگاهش کرد " جرئت داری بیا...
فصل اول تمام شده😍🖖🏻
.
.
.
فصل دوم در همین صفحه گذاشته میشه 😈🙈
داستان یه خانوادست ....اما ...آیا یه خانواده عادی ؟ ...
.
.
.
+میتونی تصور کنی از پدرت دو سال کوچیک تر باشی ؟!
_ مطمئنی پدرته ؟!
+ اره .....
_ پس دیوونه شدی ..
+ نمیدونم ....شاید ...
.
.
.
زندگی مخفیانه یه خانواده ....و داستان های بینشون ...
.
.
.
هیجانی
کمدی
معمایی
کاپل :