MASK S2:Castle
  • Membaca 485
  • Suara 36
  • Bagian 18
  • Membaca 485
  • Suara 36
  • Bagian 18
Lengkap, Awal publikasi Agt 02, 2022
◗ تمام شده!◖ 



اسم داستان: MASK: Castle

نقاب: قلعه

فصل دوم ماسک

.・゜゜・✧・゚: *✧・゚:*.・゜゜・


ژانر: مافیایی، پلیسی، جنایی، اکشن.


。.。:∞♡*♥✧・゚: *✧・゚:*♥*♡∞:。.。  


خلاصه: ما انسان ها می‌ترسیم که خود واقعی خودمون رو نشون بدیم بخاطره همین همیشه یه ماسک رو صورتمون هست که خود واقعیمون رو مخفی میکنه و چی میشه اگه یه روز خود واقعیمون آشکار بشه؟ آیا فکری که درمورد اطرافیانمون نسبت به خودمون میکنیم درسته یا برعکس؟!
امیلی دختریه که توسط گروهی دزدیده میشه و زندگی جدیدی براش شروع میشه ...

( پ.ن: +ذهن امیلی )

پ.ن❌: تمامی اسمامی و مکان ها به داستان تعلق دارد و هیچ اعتبار دیگه‌ای نداره. 



تعداد پارت: 18


.・゜-: ✧ :-  ❃.✮:▹ ◃:✮.❃-: ✧ :-゜・.



شروع:

1401/5/16
2022,August,7

پایان:

1401/6/24
2022,September,15
Seluruh Hak Cipta Dilindungi Undang-Undang
Daftar untuk menambahkan MASK S2:Castle ke perpustakaan Anda dan menerima pembaruan
or
#89مافیایی
Panduan Muatan
anda mungkin juga menyukai
Coshay / نامیرا oleh rominaromina396
96 Bagian Sedang dalam proses
فصل 1 احساس تنهایی خیلی خوبه ولی نه وقتی ۱۶ سال طول بکشه بلاخره یه جایی کم میاری ، کنجکاوی قلقلکت میده و دلو میزنی ب دریا و ...فرار میکنی ... ولی همیشه قرار نیست نتیجه ی یک اشتباه بد باشه شاید بشه شروع ی زندگی دوست‌داشتنی و پر ماجرا و شاید عجیب .... بخشی از داستان : پس من چی ؟ پسر کوچیک تر ب صورت مثل برف شوگا نگاه کرد هول شد .." .آلفا ! شوگا بیحرف همون دست جیمین رو سمت لباش برد و خورد . انگشتای عسلی جیمینم همراهش وارد دهنش شد و موج الکتریسیته ای وارد بدن امگا کرد. جیمین مسخ شده به چشمایی ک اگه اشتباه نمی‌کرد برق شیطنت از توش پیدا بود خیره شد.... کوک مثل بچه ها اعتراض کرد " هئونگگگگگ اون مال من بود ‌..من هنوز گشنمه ..!!! تهیونگ ک سیر شده بود به دیوار پشت سرش تکیه دادو دستی ب شکمش کشید ... " آخيش... چه خوب که من سیر شدم ! " کوک با غیض نیم خیز شد " میام میزنمتا ... تهیونگ با تخسی نگاهش کرد " جرئت داری بیا... فصل اول تمام شده😍🖖🏻 . . . فصل دوم در همین صفحه گذاشته میشه 😈🙈 داستان یه خانوادست ....اما ...آیا یه خانواده عادی ؟ ... . . . +میتونی تصور کنی از پدرت دو سال کوچیک تر باشی ؟! _ مطمئنی پدرته ؟! + اره ..... _ پس دیوونه شدی .. + نمیدونم ....شاید ... . . . زندگی مخفیانه یه خانواده ....و داستان های بینشون ... . . . هیجانی کمدی معمایی کاپل :
𝑴𝒐𝒓𝒑𝒉𝒊𝒏𝒆 :]] مورفین  oleh naziii6u
14 Bagian Sedang dalam proses
𝒎𝒐𝒓𝒑𝒉𝒊𝒏𝒆 ][ مورفین کاپل اصلی:تهکوک ....یونمین...نامجین لطفا فیک رو از اولش قضاوت نکنید . (( هیچی اونطور که میخایم پیش نمیره )) تیکه ای از رمان : ............................... ×لعنتی!! لعنتی!! ن..نمیشه...ن.نهه.... نههه .... من دوسش دارم!!!....من طاقشو..ندارم...میدونی که میمیرم... با حالت هیستریکی داشت با خودش تکرار میکرد انقدر حالش بد بود که حتی توجهی به دست رو شونش نکرد _میدونم!میدونم!! اما این به نفع خودشه . و دقیقه بعد فقط صدای شکستن شیشه بود که به گوش میرسید . ................................ با شنیدن صدای اشنایی که اسمشو صدا میزد ایستاد اما برنگشت و کاش برمیگشت و حداقل برای اخرین بار دنیاش و میدید . ×میدونی چیه ؟؟ مکثی کرد . ×میگن قاتل برمیگرده به صحنه جرم ..... نفس عمیقی کشید و ادامه داد . ×تو منو کشتی.... منتظرت میمونم تا برگردی!! با صدای خنده بلندش با تعجب به سمتش برمیگرده حین خنده باصدای بلندی گفت ×وای پسر همیشه دلم میخواست اینو بگم ! ............................. ×..گفتی..چی ؟ کم نیاورد و جواب داد . ÷ گفتم تو آسمون منی . ابروهاش رو بالا انداخت و در جواب گفت ×عه اینطوریه پس توعم مورفین منی :)) دندون هاشو روهم فشار داد . ÷قبول نیست!!!!! ___________________________________________________________________________________________
anda mungkin juga menyukai
Slide 1 of 10
Coshay / نامیرا cover
𝑻𝒉𝒆 𝑾𝒆𝒂𝒑𝒐𝒏(𝑽𝒌𝒐𝒐𝒌) cover
دوستای صمیمی cover
"Yellow Apartment" cover
𝑴𝒐𝒓𝒑𝒉𝒊𝒏𝒆 :]] مورفین  cover
monster alpha cover
AMYGDALA "Kookv" cover
THE GAME OF DESTINY cover
GANGSTER "VKOOK" پایان فصل اول cover
𝐇𝐀𝐈𝐑𝐎 cover

Coshay / نامیرا

96 Bagian Sedang dalam proses

فصل 1 احساس تنهایی خیلی خوبه ولی نه وقتی ۱۶ سال طول بکشه بلاخره یه جایی کم میاری ، کنجکاوی قلقلکت میده و دلو میزنی ب دریا و ...فرار میکنی ... ولی همیشه قرار نیست نتیجه ی یک اشتباه بد باشه شاید بشه شروع ی زندگی دوست‌داشتنی و پر ماجرا و شاید عجیب .... بخشی از داستان : پس من چی ؟ پسر کوچیک تر ب صورت مثل برف شوگا نگاه کرد هول شد .." .آلفا ! شوگا بیحرف همون دست جیمین رو سمت لباش برد و خورد . انگشتای عسلی جیمینم همراهش وارد دهنش شد و موج الکتریسیته ای وارد بدن امگا کرد. جیمین مسخ شده به چشمایی ک اگه اشتباه نمی‌کرد برق شیطنت از توش پیدا بود خیره شد.... کوک مثل بچه ها اعتراض کرد " هئونگگگگگ اون مال من بود ‌..من هنوز گشنمه ..!!! تهیونگ ک سیر شده بود به دیوار پشت سرش تکیه دادو دستی ب شکمش کشید ... " آخيش... چه خوب که من سیر شدم ! " کوک با غیض نیم خیز شد " میام میزنمتا ... تهیونگ با تخسی نگاهش کرد " جرئت داری بیا... فصل اول تمام شده😍🖖🏻 . . . فصل دوم در همین صفحه گذاشته میشه 😈🙈 داستان یه خانوادست ....اما ...آیا یه خانواده عادی ؟ ... . . . +میتونی تصور کنی از پدرت دو سال کوچیک تر باشی ؟! _ مطمئنی پدرته ؟! + اره ..... _ پس دیوونه شدی .. + نمیدونم ....شاید ... . . . زندگی مخفیانه یه خانواده ....و داستان های بینشون ... . . . هیجانی کمدی معمایی کاپل :