𝐀𝐌𝐍𝐄𝐒𝐈𝐀𝐩𝐡𝐢𝐥𝐢𝐚 ||kookmin
  • LẦN ĐỌC 80,763
  • Lượt bình chọn 22,798
  • Các Phần 91
  • LẦN ĐỌC 80,763
  • Lượt bình chọn 22,798
  • Các Phần 91
Hoàn tất, Đăng lần đầu thg 8 02, 2022
Trưởng thành
🪧 پایان یافته 

fic: amnesiaphilia🃏
Main couple: kookmin 
Side couple: kookyoon
genre : criminal/angst/romance, smut


"از نگاه کردن به خودش میترسه!
چرا باید کسی از نگاه کردن به خودش بترسه یونگی؟
بعضی وقتا که به خودم خیره میشم..
منم میترسم اما..
اون احمق چه قدر به کثافتی که بهش تبدیل شده خیره مونده که اینجوری وحشت میکنه؟"


برای اشنایی با داستان هام "حرف دل" رو بخونید.🖤
Bảo Lưu Mọi Quyền
Bảng mục lục
Sign up to add 𝐀𝐌𝐍𝐄𝐒𝐈𝐀𝐩𝐡𝐢𝐥𝐢𝐚 ||kookmin to your library and receive updates
Hoặc
Nội dung hướng dẫn
Bạn cũng có thể thích
𝑴𝑶𝑳𝑻 bởi panikamm
70 Phần Đang tiếp diễn
"مولت" نویسنده: "پانیکا" ژانر: "جنایی، معمایی، اکشن، رومنس، انگست، اسمات" کاپل: "کوکمین، تهگی" ~•~•~•~•~•~•~•~•~•~• _نگران نباش، این مرد... سر چرخوند و خیره به تصویر جونگکوک که داشت اسلحه اش رو به جلیقه زیر کتش برمیگردوند و همزمان با یکی از افرادش صحبت میکرد، با لبخند شروری ادامه داد: _رام من خواهد شد. پسر بزرگتر با حالت کنایه واری چشم هاش رو چرخوند و دوباره دست هاش رو به سینه اش زد: _فقط یه احمق مثل تو می‌تونه دنبال رام کردن مردی مثل اون باشه! پسر کوچکتر ناخودآگاه خندید و بعد دوباره نگاهش رو به سمت اون کشید و با حالت تمسخر آمیزی تکرار کرد: _مردی مثل اون؟ منظورت چیه؟! پسر بزرگتر با نگرانی محو این پا و اون پا کرد: _اون کاپیتان تیم الفاست، یه هیولاست! اما تو...داری باهاش مثل یه عروسک بازی می‌کنی! _در اینصورت...هیولای واقعی من نیستم؟! پسر کوچکتر با لبخند شرورانه ای پرسید و باعث شد پسر بزرگتر پیشونیش رو با کلافگی ماساژ بده. این پسر حرف حساب حالیش نبود. ~•~•~•~•~•~•~•~•~•~• وضعیت: درحال آپ
Bạn cũng có thể thích
Slide 1 of 10
پرسه در نیمه شب cover
forbidden love  cover
Deadly human weapon
   cover
همسر دوم  cover
𝐏𝐮𝐩𝐢𝐥𝐥𝐚 𝐎𝐏𝐈𝐀 ||kookmin cover
🔥under the skin of the city🔥 cover
Red Ruby cover
𝑴𝑶𝑳𝑻 cover
Daphne | Kookmin cover
💫𝙄𝙣𝙩𝙚𝙧𝙨𝙩𝙚𝙡𝙡𝙖𝙧 Kookmin/Jikook cover

پرسه در نیمه شب

18 Phần Đang tiếp diễn

بدن زخمی و خونی گائون که مقابل یوهان روی زمین افتاده و از درد به خودش می‌پیچید، صحنه‌ای بود که مرد تا آخر عمرش دیگه نمی‌خواست شاهدش باشه. اگه یکی از همین دعواها گائون رو برای همیشه ازش می‌گرفت... یوهان دستش رو دور کتف گائون حلقه کرد و بدنش رو درون آغوشش کشید. با صدای آروم و گرفته‌ای به حرف اومد: «اگه قراره مثل گذشته به خودت آسیب بزنی و به هیچی اهمیت ندی... پس حضورم توی زندگی چه معنی‌ای می‌ده...؟» ── ⋆⋅☆⋅⋆ ── ⋆⋅☆⋅⋆ ── ⋆⋅☆⋅⋆ ── ⋆⋅☆⋅⋆ ── ژانر: عاشقانه، بی‌ال، انگست، اسمات کاپل: کانگ یوهان و کیم گائون (فیک از سریال قاضی شیطان / the devil judge) نویسنده: 𝑴𝑨𝑺𝑼𝑴𝄢 ویراستار: ♧Fatemeh داستان فیکشن ربطی به سریال نداره و اگه سریال رو ندیدید، میتونید با خیال راحت بخونید.