anime sekai!
  • Reads 91
  • Votes 11
  • Parts 1
  • Reads 91
  • Votes 11
  • Parts 1
Ongoing, First published Aug 02, 2022
سلام! 

به بوک انیمه سکای خوش اومدید! 

من ریکی هستم و اینجا با برادرم یوتا انیمه معرفی میکنیم.

 دوست داران انیمه میتونند در هر ژانری انیمه پیدا کنند. از ایسکای و شوجو گرفته تا شونن! :) 

(بجز هنتای ما منحرف نیستیم:/)
All Rights Reserved
Sign up to add anime sekai! to your library and receive updates
or
#1fairytail
Content Guidelines
You may also like
𝐌𝐲 𝐌𝐨𝐨𝐧 by user29843072
50 parts Ongoing
(اتمام یافته ) . . "... پارک جیمین اومگای، زیبایی که با یکی دیگه از تصمیمات پدرش با پسر دوم خانواده کیم، کیم تهیونگ ازدواج میکنه. و به طرز عجیبی بی اون دو و گرگ هاشون پیوندی قوی شکل میگیره..... و هیچ کسی نمیدونه وعده این عشق و دلبستگی یک حکم تاریخی و اسمونیه.... تا زمانی که.... زندگی آزمون خودش رو برگزار میکنه..." °•°•°•°•°•°•°•°•°•° جیمین: چطور ..چطور تونستی همچین کاری بکنیییی؟ فریادِ پسر همه رو متعجب کرد...تهیونگ به همسرش که حالا با نفس های تند روبه روش ایستاده بود نگاه کرد و کوتاه گفت : کاری که لازم باشه انجام میدم. جیمین ناباور سرشو به چپو راست تکون داد و پوزخندِ عصبی زد: لازم ! دیوونه شدی تهیونگ...ممکن بود بمیرییییی. •°•°•°•°•°•° ژانرها: رمنس_اومگاورس( امپرگ)_اسمات_ آمیخته با تخیلات کاپل اصلی: ویمین کاپل فرعی: نامجین _ چانبک ( فول پارته pdf فیک توی تلگرام و دیلیه خودم قرار گرفته 💞) بعد از قسمت آخر گذاشتم 🫂
You may also like
Slide 1 of 10
■□ 𝑊ℎ𝑒𝑟𝑒 𝑠ℎ𝑎𝑙𝑙 𝐼 𝑔𝑜? □■ cover
°• 𝒀𝒐𝒖 𝒂𝒓𝒆 𝒂 𝒏𝒖𝒕 •° cover
daddy chan and daddy baek (Full) cover
معرفی فیک:))) cover
پارافیلا(ویکوک cover
𝐌𝐲 𝐌𝐨𝐨𝐧 cover
Didn't see this picture of BTS!? cover
I'm not omega cover
Ghost Piano cover
|~TAEKOOK FANART~| cover

■□ 𝑊ℎ𝑒𝑟𝑒 𝑠ℎ𝑎𝑙𝑙 𝐼 𝑔𝑜? □■

23 parts Ongoing

کیم تهیونگ الفایی که هنوز نتونسته عشق گذشته خودشو فراموش کنه و هر روزِ خودشو، با دلتنگی برای امگاش میگذرونه....با تمام حسرت ها و درد های نبودنش...... جوری که تمام محبت عشق رو از قلبش بیرون کرده.... یعنی روزی میرسه که دوباره احساساتش بیدار بِشن؟ میتونه اون عکس ها و خاطراتو کنار بزاره؟ دوباره عاشق میشه؟ ■□ قسمتی از داستان□■ نامجون: هواستون کجاست ؟ پسر که بخاطر درد بیش از حد پاهاش خم شده بود دستشو بالا اورد و ضعیف زمزمه کرد: ب...بخشید. اما وقتی نگاه پسر بالا اومد. زمان بین دونگاه متوقف شد. تهیونگ مستقیم به اون چهره نگاه میکرد. نفسش حبس شده بود...... این غیر ممکن بود...تپش قلبش!.....اون لرزش..... حسش میکرد..... □■□ کاپل: vmin# ژانر : رمنس _ قسمتی از زندگی _ امگاورس _ اسمات ■□امیدوارم از این داستان لذت ببرین□■