Story cover for Wonderwall by merakiyz
Wonderwall
  • WpView
    LECTURES 21,840
  • WpVote
    Votes 5,029
  • WpPart
    Parties 97
  • WpView
    LECTURES 21,840
  • WpVote
    Votes 5,029
  • WpPart
    Parties 97
Terminé, Publié initialement août 10, 2022
𝗖𝗼𝘂𝗽𝗹𝗲: 𝐘𝐢𝐳𝐡𝐚𝐧 (𝐲𝐢𝐛𝐨 𝐭𝐨𝐩) 

𝗚𝗲𝗻𝗿𝗲: 𝐫𝐨𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞, 𝐬𝐥𝐢𝐜𝐞 𝐨𝐟 𝐥𝐢𝐟𝐞, 𝐜𝐫𝐢𝐦𝐞

𝗪𝗿: 𝐚𝐫𝐢𝐞𝐬  

-🔹️وضعیت: پایان‌یافته

-🔹️خلاصه‌:

شیائوژان هکر ماهریه که بعد از یک سال کار برای رئیس سختگیرش، تونسته اعتمادش رو جلب کنه و زمانش رسیده که به عمارت اصلی منتقل بشه؛ جایی که اسم یکی از ساکنینش بارها به گوشش خورده و کنجکاوی هکر جوان رو قلقلک داده: وانگ ییبو! اما اون پسر واقعا همون طوریه که ژان تصورش کرده...؟

سوال اصلی اینجاست، ژان میتونه یه زندگی عادی وسط غیرعادی‌ترین خونه‌ی شانگهای داشته باشه و درگیر چیزی نشه؟!

••••••
معنی اسم داستان: Wonderwall یعنی فردی برای تو، که وقتی به خودت میای متوجه میشی که کل مدت داشتی ناخودآگاه به اون فرد فکر میکردی...
Tous Droits Réservés
Table des matières
Inscrivez-vous pour ajouter Wonderwall à votre bibliothèque et recevoir les mises à jour
ou
#219ییبو
Directives de Contenu
Vous aimerez aussi
ENCOUNTER, écrit par ukiyostory
52 chapitres Terminé
─نام فیکشن:࿐🐺ENCOUNTER🐺࿐࿔ ─کاپل: ییـــژان ─ژانر: امپرگ، اسمات، خون‌آشامی گرگینه‌، رومنس، فانتزی ─نویسنده: ᴋɪᴍɴɪᴇʟʟᴇ88 ─مترجم: ꜱᴇʙᴀꜱᴛɪᴀɴ ─روز آپ: 5 شنبه ─یک بار ییبوی ده ساله توله گرگی رو دید که داشت وارد جنگل می‌شد، تا زیر نور ماه کامل دنبالش کرد و وسط راه متوقف شدن. توله گرگ متوجه حضورش نشده بود و به بچه‌ آدمیزاد زیبایی تبدیل شد. روز بعد، دوباره همون اتفاق افتاد. این اتفاق تا چند روز بعد ادامه پیدا کرد تا اینکه یک روز دیگه ازش خبری نشد. پسر تا دیروقت منتظر موند اما حتی پرنده هم پر نمی‌زد. بعد از برگشت به خونه‌‌، مادرش رو مجروح و جنازه‌ی پدرش رو روی زمین دید. بعد مشخص شد که گرگینه‌ها به اونها حمله کردن. از اونموقع از تمام گرگینه‌ها متنفر شد اما نتونست پسربچه‌ی زیبایی که وسط جنگل دیده بود رو جز اونها قراره بده. بعد از گذشت 12 سال، همینطور که کینه‌ی دیرینه‌‌ای که نسبت به گرگینه‌ها داشت تو دلـش حمل می‌کرد، بین خوناشام‌ها تبدیل بهترین قاتل گرگینه‌ها شد، قاتلی که هیچوقت نه دست پلیس‌های آدمیزاد بهش رسید و نه دست گرگینه‌ها. اما یک روز بهش ماموریت داده شد تا یه گرگینه رو بکشه، یه گرگینه‌ی درجه‌ یک که خیلی از اونها رو کشته بود. اما ییبو موفق به انجام مامویتش میشه؟! ➥All rights reserved to the original
𝐢𝐬𝐨𝐥𝐨𝐩𝐡𝐢𝐥𝐢𝐚 "𝐲𝐨𝐨𝐧𝐦𝐢𝐧&𝐯𝐤𝐨𝐨𝐤", écrit par TRUE_2021
138 chapitres En cours d'écriture
isolophilia | آیزولوفیلیا FULL امگا پارک از طرف جفتش رد میشه و متوجه میشه کسانی که قصد تعرض بهش داشتند از طرف جفتش بودند! و یونگی انتظارشو نداشت زمانی که قلبشو به کس دیگه‌ای باخته جفت حقیقیشو پیدا کنه. _ اون آلفا هیچ‌گاه فکر نمی‌کرد بعد از همسرش به کس دیگه‌ای دل ببنده اما اون دچار عشق ممنوعه‌ای شد. . . . - تو چی می‌فهمی جئون جونگ‌کوک فرق طرد شدن و از دست دادنو؟ - بهت می‌دمش فقط بعدش آزادم کن، این مارک لعنتی رو بردار و بزار برای همیشه برم! - می‌فهمی چه حسی داره همسرت فقط برای بچه بخوادت؟ ما مثل هم نیستیم تهیونگ می‌بینی همه چی متفاوته؟! - نگاه کن، چشماتو باز کن و خوب نگاه کن جناب مین ببین این چیزیه که از من ساختی! cuople: yoonmin_vkook(ورس)_namjin_secret genre: omegavers_angst_drama_smut_mpreg writer:Rahgozar start: 2024 March ²⁴ , Sunday 20:17 The end: 2025 October²⁸ , Thursday 3:12 ⭕ پارت های ابتدایی بسیار کوتاه هستند.
 king's royal omega. (امگای سلطنتی پادشاه), écrit par a4w4_fiction
24 chapitres En cours d'écriture
- باید این رو بدونین شاهزاده، اگر این ازدواج‌ رخ بده شما هرگز عشق من رو نخواهید داشت. من هیچ وقت عاشق شما نمیشم. امگا لبخند کمرنگ و تلخی زد اما در قیافه‌اش آرامشی خاص نمایان بود. -‌متوجهم. - و شما اجازه‌ی ورود به اتاق خواب من رو نخواهید داشت. من به شما توی هیت کمک نمیکنم و شما به من توی رات کمکی نمیکنین. گرچه من میتونم وقتم رو با امگاهای دیگه بگذرونم. اما شما نمیتونید با کس دیگری ارتباط داشته باشین. سر تکون داد: متوجهم. نیشخندی واضح روی لب های پادشاه شکل گرفت و آتیش درون چشم هاش شعله ورتر شد. - و این به این معنیه که شما هرگز فرزندی نخواهید داشت. - متوجهم سرورم. چشای آروم و لحن خونسرد امگا اون رو عصبانی میکرد. مطمئن بود امگایی پیدا نمیشه که این شرایط رو به همین سادگی قبول کنه. - متوجهی داری با خودت چیکار می‌کنی امگای جوان؟ وگاس لحن رسمی رو کنار گذاشت و با سری کج به امگایی که داشت با دستای خودش آیندش رو خراب میکرد چشم دوخت. - متوجهی داری چه معامله‌ای با زندگیت میکنی؟ تو هرگز طعم عشق و زندگی معمولی رو نخواهی چشید. تا روزی که بمیری تنها خواهی موند. قیافه‌ی امگا تغیی
Vous aimerez aussi
Slide 1 of 10
ENCOUNTER cover
You're mine | تو مال منی cover
لورنزو | Lorenzo cover
𝐢𝐬𝐨𝐥𝐨𝐩𝐡𝐢𝐥𝐢𝐚 "𝐲𝐨𝐨𝐧𝐦𝐢𝐧&𝐯𝐤𝐨𝐨𝐤" cover
Love & hate  cover
| 𝗪𝗿𝗶𝘁𝗲 𝗺𝗲 | ᵛᵏᵒᵒᵏ cover
my baby boys(BDSM) cover
 king's royal omega. (امگای سلطنتی پادشاه) cover
Sha Po Lang / Persian Translation cover
Okara efu | ( آکانه) | VKOOK cover

ENCOUNTER

52 chapitres Terminé

─نام فیکشن:࿐🐺ENCOUNTER🐺࿐࿔ ─کاپل: ییـــژان ─ژانر: امپرگ، اسمات، خون‌آشامی گرگینه‌، رومنس، فانتزی ─نویسنده: ᴋɪᴍɴɪᴇʟʟᴇ88 ─مترجم: ꜱᴇʙᴀꜱᴛɪᴀɴ ─روز آپ: 5 شنبه ─یک بار ییبوی ده ساله توله گرگی رو دید که داشت وارد جنگل می‌شد، تا زیر نور ماه کامل دنبالش کرد و وسط راه متوقف شدن. توله گرگ متوجه حضورش نشده بود و به بچه‌ آدمیزاد زیبایی تبدیل شد. روز بعد، دوباره همون اتفاق افتاد. این اتفاق تا چند روز بعد ادامه پیدا کرد تا اینکه یک روز دیگه ازش خبری نشد. پسر تا دیروقت منتظر موند اما حتی پرنده هم پر نمی‌زد. بعد از برگشت به خونه‌‌، مادرش رو مجروح و جنازه‌ی پدرش رو روی زمین دید. بعد مشخص شد که گرگینه‌ها به اونها حمله کردن. از اونموقع از تمام گرگینه‌ها متنفر شد اما نتونست پسربچه‌ی زیبایی که وسط جنگل دیده بود رو جز اونها قراره بده. بعد از گذشت 12 سال، همینطور که کینه‌ی دیرینه‌‌ای که نسبت به گرگینه‌ها داشت تو دلـش حمل می‌کرد، بین خوناشام‌ها تبدیل بهترین قاتل گرگینه‌ها شد، قاتلی که هیچوقت نه دست پلیس‌های آدمیزاد بهش رسید و نه دست گرگینه‌ها. اما یک روز بهش ماموریت داده شد تا یه گرگینه رو بکشه، یه گرگینه‌ی درجه‌ یک که خیلی از اونها رو کشته بود. اما ییبو موفق به انجام مامویتش میشه؟! ➥All rights reserved to the original