یونگی:ببخشید اقای جانگ میشه یه لحظه بیاید بیرون؟ هوسوک:میبینی که سرکلاسم زنگ تفریح بیا دفتر دبیران سرشو توی کتاب ادبیات توی دستش برگردوند و به قصد ادامه درس دهنشو باز کرد اما همون موقه صدای یونگی دوباره اومد. یونگی:لطفا خیلی بیچاره خواهش کرد و تنها چیزی که نصیبش شد چشمای کلافه و کمی عصبی الفاش بودن. هوسوک:یونگی کلافه کتابشو بست و به یونگی نگاه کرد. یونگی:ببخشید همین که خواست برگرده بره هوسوک صداش کرد و عینکشو دراورد. هوسوک:صبر کن از جاش بلند شد و توی فاصله یه قدمی امگاش ایستاد و سرشو خم کرد تا گوشش نزدیک دهن یونگی باشه. :اگه میخواید چشامونو بگیریم پسر با شیطنت پرسید و باعث رنگ گرفتن گونه های یونگی شد،هوسوک بی توجه بهش جوری که فقط یونگی بشنوه گفت. هوسوک:چی شده بیبی؟ سر استین لباس هوسوک رو بین انگشتاش گرفت و با دکمش ور رفت. یونگی:حالم بده لطفا ددی هوسوک:نمیشه حالام برگرد کلاست Punishment Couple: Sope..Nammin..Taejin..Jungook Genra: Omegaverse..Smut..Romance..Amperg Age limit: Unimportant 16