با یک پیشگویی به ظاهر ساده و هدیه تولد زندگی خیلی ها عوض شد... خیلی ها قربانی شدن و خیلی ها زنده موندن. «یعنی من زندگی خودم و جیمین رو مدیون تو هستم؟» «بخاطر تو... لیان یه ادم دیگه شد. حداقل کمی متاسف باش» «تو که میدونستی قراره زندگی من با برادرت چجوری باشه، چرا به منم کمک نکردی؟» «مسخرست... دروغ تحویل من نده .. من نمیخوامشون. چطور ممکنه اینده رو ببینی عاشق یکی که ازت کوچیکتره بشی؟» «تو ورژن کوچیک شده پدربزرگتی مینی... دوست نداری چند تا جیمین کوچولو از سر و کولت بالا برن؟» «میدونم اجازه ندارم اپا صدات کنم چه برسه به اوما.. ولی من که تقصیری ندارم هوم؟ میشه منم دوست داشته باشی؟ اگه باز بگی نه قسم میخورم دیگه نفس نمیکشم» «عشق اول؟ دروغ تحویل من نده سوک... تا اومدم عاشقت بشم خودت خرابش کردی خودت.. از من گله نکن» کاپل: کوکوی_سپ_نامجین_«یونمین» یونگجه و جیمین* ژانر: امگاورس_امپرگ_ انگست_هپی اند؟ بیشتر فوکوس رو کوکوی و یونمین هست** نویسنده:______ مترجم: ماها ادیتور: آیسل بازگردانی شده توسط تیم: سیلور اکسوAll Rights Reserved