*ORACLE*
  • Reads 162
  • Votes 31
  • Parts 4
  • Reads 162
  • Votes 31
  • Parts 4
Ongoing, First published Aug 25, 2022
با یک پیشگویی به ظاهر ساده و هدیه تولد زندگی خیلی ها عوض شد...
خیلی ها قربانی شدن و خیلی ها زنده موندن.

«یعنی من زندگی خودم و جیمین رو مدیون تو هستم؟»
«بخاطر تو... لیان یه ادم دیگه شد. حداقل کمی متاسف باش»
«تو که میدونستی قراره زندگی من با برادرت چجوری باشه، چرا به منم کمک نکردی؟»
«مسخرست... دروغ تحویل من نده .. من نمیخوامشون. چطور ممکنه اینده رو ببینی عاشق یکی که ازت کوچیکتره بشی؟»
«تو ورژن کوچیک شده پدربزرگتی مینی... دوست نداری چند تا جیمین کوچولو از سر و کولت بالا برن؟»
«میدونم اجازه ندارم اپا صدات کنم چه برسه به اوما.. ولی من که تقصیری ندارم هوم؟ میشه منم دوست داشته باشی؟ اگه باز بگی نه قسم میخورم دیگه نفس نمیکشم»
«عشق اول؟ دروغ تحویل من نده سوک... تا اومدم عاشقت بشم خودت خرابش کردی خودت.. از من گله نکن»

کاپل: کوکوی_سپ_نامجین_«یونمین» یونگجه و جیمین*
ژانر: امگاورس_امپرگ_ انگست_هپی اند؟


بیشتر فوکوس رو کوکوی و یونمین هست**
نویسنده:______
مترجم: ماها
ادیتور: آیسل
بازگردانی شده توسط تیم: سیلور اکسو
All Rights Reserved
Sign up to add *ORACLE* to your library and receive updates
or
#67امپرگ
Content Guidelines
You may also like
𝘝𝘈𝘓𝘌𝘍𝘖𝘙 || KOOKV by yamiic3
15 parts Ongoing
"میگن سرنوشت مثل جریانی آروم پیش میره، دروغ میگن... سرنوشت خون می‌خواد، خشم می‌کاره و تنهایی درو می‌کنه!" تهیونگ شاهزاده‌ امگای مغروری بود که جز محافظت از کشور و مردمش به هیچ چیز دیگه ای فکر نمی‌کرد. از رؤیا‌پردازی که دست کشید دور دست‌هاش طناب دید و خودش رو اسیر "جئون جونگکوک" فهمید غرورش توی فریاد "زنده باد آناندا‌" این قبیله گم شده و حفاظت از هویت و مخفی کردن جنسیت ثانویه‌اش تنها چيزي که بهش فکر می‌کنه. "با نفرت و چشم‌های که به‌سرعت بارونی شد غرید: _بوی تعفنت داره خفم می‌کنه، تو ذاتا آلوده و نجسی. رئیس قبیله طوری به سمتش خم شد که تن ورزیده اش روی ظرافت پرستیدنیِ کمند‌گیسو، سایه‌‌ای طویل بی‌اندازه. _دست‌ها باید برای پی بردن از حقیقت آلوده بشند؛ میدوری!" _من میرم پدر و امیدوارم بمیرم تا حداقل جنازه ام برای مراسم ازدواج، حضور پر افتخاری داشته باشه. "اون یه آلفا از نسل گرگ های خاکستریِ، نسل به نسل زیاده‌خواه و حریص، واکنشش همیشه‌ حمله اس، دفاع رو پیش معشوقه اش می‌‌بره، قدرتمند و کنترل‌گر طوری که انگار ذاتا برای تاج و تخت زاده شده!" ____.___ "زیر سایه‌ی موذی و توصیف ناپذیریش در انتظار یشمی چشم‌هات خواهد موند!"💚 𝘊𝘖𝘜𝘗𝘓𝘌: 𝘒𝘖𝘖𝘒𝘝 GENRE: omegavers, smut, Historical ,Dark Romance, Erotic Romance
Love in nyc by camomile_13
23 parts Complete
خلاصه : تهیونگ امگایی که برای کارشناسی بورسیه دانشگاه هنر نیویورک رو می‌گیره و با هوسوک و رزیتا و جونگکوک همخونه میشه ... البته که زندگی در کنار جونگکوک براش بدون دغدغه نخواهد بود چون هردو دچار عشقی میشن که ازش فرارین .... بخشی از داستان : دیگه نمی‌تونست جلوی احساساتش رو بگیره! انگار تک تک سلول‌های وجودش، از بی‌رحمی اون فرشته‌ی شکلاتی به درد اومده بود. چشمای قرمز و اشک‌آلودش رو به موجودی که، هر پلک زدنش قلبش رو زیر و رو می‌کرد، دوخت. با دیدن چشمان اشکی تنها عشق زندگیش، حالش ویرون تر شد. دستای لرزونش رو به صورتش کشید تا شاید آروم بشه. با صدای گرفته و بمش گفت: -من نمی‌دونم تو از من، توی تصوراتت چه هیولایی ساختی شکلات؛ اما من بدون تو خوب بودم. بی‌قراریش بیشتر شد و فریاد کشید: -من بدون عشق تو بهتر از این ها بودم. تو منو عاشق خودت کردی و باید مسئولیتش رو قبول کنی...! ____________ کاپل اصلی :کوکوی کاپل های فرعی :هوسوک_رزیتا/نامجین داستان بیشتر محوره کوکوی میچرخه و برای کاپل دیگه ای این فیک رو شروع نکنید #kookv#کوکوی#bts
You may also like
Slide 1 of 10
𝘝𝘈𝘓𝘌𝘍𝘖𝘙 || KOOKV cover
MY LOVELY OMEGA... ♡ cover
Love in nyc cover
𝗧𝗮𝗻𝗴𝗲𝗿𝗶𝗻𝗲 𝗿𝗲𝘀𝗰𝘂𝗲 𝗼𝗽𝗲𝗿𝗮𝘁𝗶𝗼𝗻 cover
فقط بهم بگو/Just Tell me cover
7 RING - 𝐊𝐎𝐎𝐊𝐕 cover
𝐢𝐬𝐨𝐥𝐨𝐩𝐡𝐢𝐥𝐢𝐚 "𝐲𝐨𝐨𝐧𝐦𝐢𝐧&𝐯𝐤𝐨𝐨𝐤" cover
Enigmas Reino  cover
Hand job | Vkook cover
Good For You |Kookv| cover

𝘝𝘈𝘓𝘌𝘍𝘖𝘙 || KOOKV

15 parts Ongoing

"میگن سرنوشت مثل جریانی آروم پیش میره، دروغ میگن... سرنوشت خون می‌خواد، خشم می‌کاره و تنهایی درو می‌کنه!" تهیونگ شاهزاده‌ امگای مغروری بود که جز محافظت از کشور و مردمش به هیچ چیز دیگه ای فکر نمی‌کرد. از رؤیا‌پردازی که دست کشید دور دست‌هاش طناب دید و خودش رو اسیر "جئون جونگکوک" فهمید غرورش توی فریاد "زنده باد آناندا‌" این قبیله گم شده و حفاظت از هویت و مخفی کردن جنسیت ثانویه‌اش تنها چيزي که بهش فکر می‌کنه. "با نفرت و چشم‌های که به‌سرعت بارونی شد غرید: _بوی تعفنت داره خفم می‌کنه، تو ذاتا آلوده و نجسی. رئیس قبیله طوری به سمتش خم شد که تن ورزیده اش روی ظرافت پرستیدنیِ کمند‌گیسو، سایه‌‌ای طویل بی‌اندازه. _دست‌ها باید برای پی بردن از حقیقت آلوده بشند؛ میدوری!" _من میرم پدر و امیدوارم بمیرم تا حداقل جنازه ام برای مراسم ازدواج، حضور پر افتخاری داشته باشه. "اون یه آلفا از نسل گرگ های خاکستریِ، نسل به نسل زیاده‌خواه و حریص، واکنشش همیشه‌ حمله اس، دفاع رو پیش معشوقه اش می‌‌بره، قدرتمند و کنترل‌گر طوری که انگار ذاتا برای تاج و تخت زاده شده!" ____.___ "زیر سایه‌ی موذی و توصیف ناپذیریش در انتظار یشمی چشم‌هات خواهد موند!"💚 𝘊𝘖𝘜𝘗𝘓𝘌: 𝘒𝘖𝘖𝘒𝘝 GENRE: omegavers, smut, Historical ,Dark Romance, Erotic Romance