_شانس آوردی آلفا، امگای قوی داری؛ با وجود شدت بالای ضربه، اما آسیب شدیدی بهش وارد نشده و مهمتر از همه اگه در حالت انسانی چنین آسیبی میدید درجا بچهاش رو از دست می داد؛ اما چون در حالت گرگینه...
تهیونگ که تا اون لحظه با دقت به حرفهای ساحره گوش میداد با شنیدن قسمت دوم جمله، ابروهاش جمع شد و حرفهای ساحره رو قطع کرد.
_یه لحظه یه لحظه، الان چی گفتی؟
_گفتم امگای قوی داری...
_نه نه بعدش، قسمت دوم جملهات... تـ... تو گفتی چی؟ بچه؟!
ساحره ابرویی بالا انداخت و پلک زد.
_نمیدونستی؟ امگات بارداره...
Writer: Ashil
Couple: Vkook, Hopmin, Taehi
Genre: omegaverse, action, fantasy, romance, mpreg, smut
«پایان یافته»
_ولی هیچ دکتری به بهونه ی شیاف مریضشو انگشت نمیکنه..!
ته داد کشید و مردمکای گربه ایش لرزید..
کوک درحالی که خندید به میز تکیه داد
+انگشتت کردم؟اره قبول دارم..سخت نگیر لیتل دال
_________________
جئون جونگکوک،یکی از دوستای پدر تهیونگ ..
یه دکتره شناخته شده...اون همه چیز داره..ثروت..مقام..احترام..
تهیونگ پسر شهردار..که زیادی لجبازه..ولی در عوض لجبازی فیوریت دکترمونه..
______
همه چیز با سرماخوردگی ساده شروع شد..فقط سرماخوردگی!!
ژانر:اسمات،ددی کینگ
کاپل:kookv
!