𝙐𝙝𝙩𝙘𝙚𝙖𝙧𝙚
  • Reads 37
  • Votes 7
  • Parts 1
  • Reads 37
  • Votes 7
  • Parts 1
Ongoing, First published Aug 27, 2022
آرامش قبل از طوفان

𝙒𝙧𝙞𝙩𝙚𝙧𝙨: 𝘓𝘢𝘱𝘪𝘯 & 𝘑𝘰𝘫𝘢𝘦 

𝙂𝙚𝙣𝙚𝙧: 𝘍𝘢𝘯𝘵𝘢𝘴𝘺, 𝘚𝘤𝘪𝘦𝘯𝘤𝘦 𝘧𝘪𝘤𝘵𝘪𝘰𝘯, 𝘈𝘤𝘵𝘪𝘰𝘯 
 

همه چیز از زمانی شروع شد که بشر برای نجات بیماران از دردهای جسمانی، آزمایش‌های سختگیرانه و جدی رو برای کشف یک گیاه دارویی شروع کرد. گیاهی که مأموریت داشت درد بیماران رو آروم کنه و سختی بیماری‌شون رو کاهش بده.

بعد از حدود هشت ماه تلاش، گیاه توسط دانشمندانی از کشورهای مختلف کشف و در کشور کره مورد آزمایش قرار گرفت تا روی بیماران منتخب بررسی بشه. 

گیاه در ابتدای خلقتش اثربخش و قابل ستایش بود اما در ادامهٔ حضور در جامعه بشری، به چشم‌های مردم، پایان دنیا رو هدیه داد.
این گیاه موجوداتی رو خلق کرد که از گوشت و خون آدم‌ها تغذیه می‌کردند. موجوداتی که تا قبل از اون فقط توی فیلم‌های ماورایی دیده می‌شد. 

با وجود شرایط اضطراری، کره در وضعیت آماده باش قرار گرفت و در ادامهٔ راه، هشت پسر جوان از سئول برای نجات جون‌شون با هم همدست شدند.
All Rights Reserved
Sign up to add 𝙐𝙝𝙩𝙘𝙚𝙖𝙧𝙚 to your library and receive updates
or
#153تخیلی
Content Guidelines
You may also like
Basorexia | VKook by moonlarjk
11 parts Complete
⇤بهار و زمستان در لابه‌لای نفس‌های تابستان خفه شدن و راه رهایی رو در دنیای فراموش‌شده حبس کردن. اسیر شدن در آغوش گذشته‌ای که تنها مردی رو صدا می‌زد که دست‌هاش بوی انگور می‌داد و موهاش، درخت پرتقال رنگین رو نقاشی می‌کرد. کیم تهیونگ، پزشکی با لباس‌های سفید در شهر بزرگ و سرد سئول، به مردم خسته‌ی شهر خدمت می‌کرد، و آفتاب رو با چشم‌های سرخ از بی‌خوابیش، طلوع می‌کرد. مردی که هیچ‌وقت نخ قرمز قلبش رو پاره نکرد، اما منتظر معشوقه‌ی شهر گمشده‌ش هم نموند، و حالا، با مردی ملاقات می‌کنه که چشم‌هاش همون آفتابی هست که بین مردمک چشم‌های خودش نفس می‌کشن، پوستی به لطافت پَر و دنیایی فراموش شده داره. دنیایی که تنها پزشک رو دلتنگ بوسه‌های نرمش می‌کنه... اما چی می‌شه در این بین موش‌های کوری باشن که سعی دارن با دندان‌های تیزشون نخ قرمز وصل شده به دست‌هاشون رو ببرن و برای همیشه در چاله‌ی احساسات اسیر بشن؟ Genre: romance, medical drama, drama Couple: VKook Writer: moonlarjk
ຯChernobyl | Vkookᵃᵘ by _vantesea
37 parts Ongoing
❅Summary: داستان عاشقانه و متفاوتی در سال ۲۰۸۶ میلادی، پروفسور تهیونگ کیم و تیم تحقیقاتیش به سرزمین گمشده‌ای سفر می‌کنن، سفری که باعث تغییرات زیادی در زندگی اونها خواهد شد. ••→ _ تو سال ۲‌۰۸‌۷، تو این نقطه از تاریخ دیگه انسانیت و اخلاق به درد آدمها نمی‌خوره... الان آدمها می‌دون تا از حقیقتا فرار کنن، می‌جنگن تا زنده بمونن، تا آخرالزمان اون‌هارو داخل خودش نکشه! اینجا دیگه انسانیت جواب نمی‌ده پروفسور کیم! لبخند تلخی زد و نگاهش رو از چشمان سبز رنگ مرد رو به روش گرفت: _واسه من مهم نیست چه اتفاقاتی داره میفته، من به دویدن ادامه دادم تا انسانیت درونم زنده بمونه، من می‌جنگم تا اونو نجات بدم، شما درک نمی‌کنید، نمی‌فهمید آخرالزمان من وقتی اتفاق می‌افته که چشمهای اون رو غمدار ببینم... این عقیده‌ی همه‌ی سیاست مدار هاست؟؟ متاسفم قربان، آخرالزمان نابودی زمین و انفجار خورشید نیست، آخرالزمان وقتیه که امید مردمِ دنیا رو نابود کرده باشید!!! ☢: داستان این آیو با فاجعه‌ی چرنوبیل رابطه مستقیمی نداره و دوره زمانیش به صدسال پس از اون واقعه برمی‌گرده و فضای متفاوتی با باقی داستان ها داره. وضعیت: درحال آپ. Couples: Vkook, Hopemin. Genre: Sci-Fi, Romance, Thriller, angst, Smut 🔞 Wr: Vante 3.#Thriller
Runaway by haniehislamy
5 parts Ongoing
[ فراری ] Cuple : KookV Genre : Omegavers , Smut , Dark Romance , Mpreg , Harsh , 🔞 جونگکوک بعداز اینکه متوجه گرایش‌ِ عجیبِ منشی‌ نوجوونش میشه ، باهاش یه رابطه‌ی قراردادیِ یک ساله رو شروع میکنه.... چی میشه اگه تهیونگ بخاطر یه سهل‌انگاری ، برخلاف قوانین رابطه ی قراردادیش با جونگکوک ، باردار بشه و حالا قرار بود چه بلایی سرش بیاد ؟؟ اون دونفر گرچه که بدن‌های برهنه‌ی همو خوب بلد بودند اما...... هیچی از زندگیِ هم نمیدونستند.... ! این رابطه میتونست بعد از آشکار شدن رازهاشون ادامه پیدا کنه؟ تهیونگ چیکار میکرد ؟ میموند تا اون آلفا هر بلایی که میخواد به سرش بیاره ؟ _ بازی بدی رو شروع کردی تهیونگ.... اگه ازم دور بشی میکشمت...تو همیشه باید جلوی پام باشی لعنتی ! ********* + تو فقط بهم لبخند زدی...‌ و من کل زندگیمو دو دستی بهت تقدیم کردم ...‌ انگار توی تمام زندگی تاریکم منتظر یه لبخند از یه نفر بودم تا جلوش زانو بزنم و به عنوان خدای خودم بپرستمش..... اما من همیشه فراری بودم.... از آدمها ... از احساسات... از آینده.... من فرار میکنم ازت اگه توی قفس نگهم نداری ! چون ‏اون قسمتی از من که سعی میکرد آدمها رو نگه داره کاملا از بین رفته.... من فرار کردم از خودم... از تو... از حقیقت... _ حدس بزن قراره باهات چیکار کنم توله‌ی فراری !؟؟ ********* برای آشنایی با روند داستان به پارت
You may also like
Slide 1 of 10
I can see your true colors [Namjin]~Completed cover
Basorexia | VKook cover
Mr kim/vkook cover
band c.h [hyunlix] cover
ຯChernobyl | Vkookᵃᵘ cover
Parallel World  cover
Runaway cover
my life for yours | jaerose cover
Lost Memories  cover
⚫𝐋'𝐀𝐔𝐓𝐑𝐄 𝐌𝐎𝐍𝐃𝐄⚫ cover

I can see your true colors [Namjin]~Completed

8 parts Complete

احساسات خاص و زيبان. ميگن كه بدون اونا زندگى بيرنگ ميشه. اگر يك روز زندگى واقعاً بى رنگ بشه و احساسات از دست برن، كسى ميتونه از اون همه رنگ خاكسترى نجات پيدا كنه؟ چه بلايى سر كسايى كه هنوز هم رنگ هايى توى وجودشون دارن مياد؟؟